۱۳۹۴ خرداد ۱۰, یکشنبه

تعلیمی‌ در خصوص‌ عبادت‌ خدا

مالکوم استیِر 

زیرا پدر، طالبِ این‌ گونه‌ پرستندگان‌ می‌باشد

یکی‌ از نتایج‌ صحبت‌ عیسی‌ مسیح‌ با زن‌ سامری‌ در یوحنا فصل‌ چهار، این‌ بود که‌ زن‌ سامری‌ به‌ هنگام‌ مطرح‌ شدن‌ وضعیت‌ خانودگی‌اش‌، در اثر خجالت‌ موضوع‌ بحث‌ را عوض‌ کرد. اما جای‌ خوشحالی‌ است‌ که‌ این‌ خانم‌ موضوع‌ بحث‌ را عوض‌ کرد چون‌ این‌ کار فرصتی‌ به‌ مسیح‌ داد تا دربارۀ‌ عبادت‌ به‌ ما تعلیم‌ دهد. ما می‌خواهیم‌ در این‌ مقاله‌ این‌ قسمت‌ کوتاه‌ را از یوحنا ۴:‏۲۰-۲۵ مورد بررسی‌ قرار دهیم‌ و به‌ این‌ سؤالات‌ پاسخ‌ بدهیم‌ که چطور، کجا و کی‌ می‌توان‌ خدا را عبادت‌ کرد؟ چه‌ شرایطی‌ برای‌ عبادت‌ خدا وجود دارد؟

۱- مکان‌ عبادت‌ (آیات‌ ۲۰-۲۱)

«... زمانی‌ خواهد آمد که‌ پدر را نه‌ بر روی‌ این‌ کوه‌ پرستش‌ خواهید کرد و نه‌ در اورشلیم‌» (آیۀ‌ ۲۱). خدا را شکر که‌ برای‌ عبادت‌، دیگر به‌ مکانی‌ مشخص‌ نیاز نیست‌. البته‌ در آن‌ زمان‌، مکان‌ معینی‌ وجود داشته‌ و حرف‌ این‌ زن‌ درست‌ بود، چون‌ سامری‌‌ها بر روی‌ کوه‌ جرزیم‌ عبادت‌ کرده‌ و یهودیان‌ در اورشلیم‌ در معبد عبادت‌ می‌کردند. همچنین‌ در عهدعتیق‌ ملاحظه‌ می‌کنیم‌ که‌ خدا ابتدا در یک‌ خیمه‌ ساکن‌ می‌شد. چرا؟ چون‌ نقشۀ‌ خدا فقط‌ این‌ نبود که‌ قوم‌ خود را از بندگی‌ مصر نجات‌ بدهد بلکه‌ می‌خواست‌ شخصاً در میان‌ قوم‌ خود ساکن‌ بشود. پس‌ دستور داد که‌ یک‌ عبادتگاه‌ بسازند‌‌:
«و مقامی‌ و مقدسی‌ برای‌ من‌ بسازند تا در میان‌ ایشان‌ ساکن‌ شوم‌» (خروج‌ ۲۵:‏۸). مکان‌ عبادت‌ در آن‌ زمان‌ محلی‌ موقت‌ و قابل‌ حمل‌ بود که‌ بعداً در زمان‌ سلیمان‌ به‌ یک‌ جای‌ ثابت‌ یعنی‌ معبد تبدیل‌ شد. ولی‌ چرا احتیاج‌ به‌ یک‌ مکان‌ بود؟ دو دلیل‌ وجود دارد‌‌: اول‌ به‌خاطر قربانی‌. در آن‌ زمان‌ قربانی‌ می‌گذرانیدند و برای‌ تقرب‌ به‌ حضور خدا و عبادت‌ حقیقی‌ قربانی‌ لازم‌ بود. چرا؟ چون‌ خدا قدوس‌ است‌ و قومش‌ گناهکار هستند و «بدون‌ ریختن‌ خون‌ آمرزش‌ گناهان‌ وجود ندارد» (عبرانیان‌ ۹:‏۲۲). دوم‌ به‌خاطر کاهنان‌. باز هم‌ ملاحظه‌ می‌کنیم‌ که‌ فقط‌ کاهنان‌ حق‌ داشتند وارد مکان‌ عبادت‌ شده‌، قربانی‌ بگذرانند. آن‌ عبادتگاه‌ شامل‌ دو قسمت‌ بود و فقط‌ کاهن‌ اعظم‌ اجازه‌ داشت‌ وارد آن‌ قسمت‌ دوم‌ یعنی‌ قدس‌الاقداس‌ بشود و آن‌ هم‌ فقط‌ سالی‌ یکبار (عبرانیان‌ ۹:‏۱-۸ را بخوانید). «روح‌القدس‌ به‌ این‌ وسیله‌ می‌آموزد که‌ تا وقتی‌ که‌ خیمۀ‌ بیرونی‌ هنوز برپاست‌ راه‌ قدس‌الاقداس‌ به‌ سوی‌ ما باز نشده‌ است‌» (آیۀ‌ ۸).
حال‌ مسیح‌ با آمدن‌ به‌ این‌ جهان‌ همین‌ مراسم‌ را تمام‌ و تکمیل‌ کرد‌: «بدانید که‌ شخصی‌ بزرگ‌تر از معبد در اینجاست‌» (یوحنا ۲:‏۱۹). عیسی‌ مسیح‌ آن‌ قربانی‌ کامل‌ شد و «در آن‌ لحظه‌ پردۀ‌ اندرون‌ مقدس‌ معبد از بالا تا به‌ پایین‌ دو پاره‌ شد» (متی‌ ۲۷:‏۵۱). این‌ به‌ چه‌ معنی‌ است‌؟ عبادت‌ دیگر به‌ یک‌ مکان‌ مشخص‌ مربوط‌ نیست‌ و چون‌ یک‌ راه‌ تازه‌ باز شده‌، ما می‌توانیم‌ هر جا که‌ هستیم‌ خدا را بپرستیم‌ (عبرانیان‌ ۹:‏۱۱-۱۲، ۲۴-۲۶ و ۱۰:‏۱۹-۲۲). خدا الان‌ کجا ساکن‌ می‌شود؟ در قلب‌های‌ ما. پس‌ امروز خانۀ‌ خدا، همانا قوم‌ اوست‌ (افسسیان‌ ۲:‏۱۹-۲۲). «زیرا ما هیکل‌ خدا هستیم‌» (دوم‌ قرنتیان‌ ۶:‏۱۶). «آیا نمی‌دانید که‌ هیکل‌ خدا هستید و روح‌ خدا در شما ساکن‌ است‌؟» (اول‌ قرنتیان‌ ۳:‏‏۱۶).

۲- هدف‌ عبادت‌ (آیات‌ ۲۳ و ۲۴)

طبق‌ این‌ آیات‌ می‌توان‌ گفت‌ که‌ هدف‌ عبادت‌، خدای‌ پدر است‌. من‌ فکر نمی‌کنم‌ برکتی‌ بزرگ‌تر از این‌ وجود داشته‌ باشد که‌ بتوانیم‌ او را پدر خطاب‌ کنیم‌. ما در وهله‌ اول‌، پدر را برای‌ آنچه‌ که‌ هست‌ می‌پرستیم‌. کلام‌ خدا تعلیم‌ می‌دهد که‌ او پدر قدوس‌، پدر عادل‌، پدر جلال‌، پدر نورها، پدر رحمت‌ها، پدر همه‌ و پدر خداوند ما عیسی‌ مسیح‌ می‌باشد. در وهله‌ دوم‌، پدر را برای‌ آنچه‌ که‌ برای‌ ما انجام‌ داده‌، می‌پرستیم‌. او ما را محبت‌ کرده‌، پسر خود را در راه‌ ما فدا کرده‌، ما را در مسیح‌ برگزیده‌، به‌وسیلۀ‌ فیضش‌ ما را نجات‌ داده‌، ما را برکت‌ داده‌، ما را فرزندان‌ خود گردانیده‌ و راه‌ را باز کرده‌ تا بتوانیم‌ او را بشناسیم‌. پس‌ عبادت‌ پاسخ‌ ماست‌ به‌ آنچه‌ که‌ پدر دربارۀ‌ خودش‌ به‌ ما نشان‌ داده‌ و در زندگی‌ انجام‌ داده‌ است‌.

۳- ماهیت‌ عبادت‌ (آیات‌ ۲۳ و ۲۴)

ما چطور باید خدا را بپرستیم‌؟ مسیح‌ می‌فرماید‌: «خدا روح‌ است‌ و هر که‌ او را می‌پرستد باید با روح‌ و راستی‌ عبادت‌ نماید». اولین‌ نکته‌ این ست‌ که‌ خدا را باید با روح‌ عبادت‌ کنیم‌، یعنی‌ فقط‌ آنهایی‌ که‌ روحاً با خدا رابطه‌ و تماس‌ دارند، می‌توانند او را عبادت‌ کنند. طبق‌ شرایط‌ عهدعتیق‌، فقط‌ فرزندان‌ هارون‌ یعنی‌ طایفه‌ لاوی‌ اجازه‌ داشتند از طرف‌ مردم‌ برای‌ خدا قربانی‌ بگذرانند. اولاد لاوی‌ خود به‌ خود و نسل‌ به‌ نسل‌ به‌ مقام‌ کهانت‌ می‌رسیدند. پس‌ کهانت‌ ارثی‌ بود و می‌توان‌ گفت‌ که‌ شرطش‌ تولد جسمانی‌ بود. اما اکنون‌ از لحاظ‌ عهدجدید نیز باز می‌توان‌ گفت‌ که‌ فقط‌ کاهنان‌ حق‌ دارند عبادت‌ کنند، منتها با این‌ تفاوت‌ که‌ کلام‌ خدا تعلیم‌ می‌دهد که‌ همۀ‌ ایمانداران‌ کاهنان‌ هستند و از طریق‌ تولد روحانی‌ و نه‌ جسمانی‌ وارد این‌ مقام‌ می‌شوند (اول‌ پطرس‌ ۲:‏۵ و ۹؛ مکاشفه‌ ۱:‏۵-۶). پرستش‌ روحانی‌ است‌ نه‌ تشریفاتی‌ و فقط‌ از طریق‌ روح‌القدسی‌ که‌ در ایمانداران‌ کار می‌کند، می‌توانیم‌ خدا را عبادت‌ کنیم‌.
حال‌ براساس‌ این‌ نکات‌ مشاهده‌ می‌کنیم‌ که‌ نقشۀ‌ خدا عوض‌ و باطل‌ نشده‌ است‌، چون‌ خدا تغییر‌ناپذیر است‌. کلام‌ خدا واحد است‌ و هیچ‌ تناقضی‌ بین‌ عهدعتیق‌ و عهدجدید وجود ندارد. هرچه‌ ما در عهدعتیق‌ می‌یابیم‌، در عهدجدید نیز مشاهده‌ می‌کنیم‌.
مثلاً هم‌ در عهدعتیق‌ و هم‌ در عهدجدید مکانی‌ برای‌ پرستش‌ هست‌ ولی‌ الان‌ خدا در قلوب‌ ما ساکن‌ می‌شود. هم‌ در عهدعتیق‌ و هم‌ در عهدجدید قربانی‌ برای‌ پرستش‌ هست‌ ولی‌ الان‌ عیسی‌ مسیح‌ قربانی‌ ماست‌. هم‌ در عهدعتیق‌ و هم‌ در عهدجدید کاهنان‌ برای‌ پرستش‌ وجود دارند، ولی‌ الان‌ همۀ‌ ایمانداران‌ کاهنان‌ هستند. پس‌ عیسی‌ مسیح‌ همۀ‌ این‌ مراسم‌ را تکمیل‌ می‌کند.
نکته‌ دوم‌ این است‌ که‌ ما باید با راستی‌ خدا را عبادت‌ کنیم‌ یعنی‌ با صمیمیت‌ و صداقت‌ و بدون‌ ریاکاری‌. عیسی‌ مسیح‌ از مردم‌ زمان‌ خود ایراد می‌گرفت‌ چون‌ «این‌ قوم‌ با زبان‌ خود به‌ من‌ احترام‌ می‌گذارند اما دل‌هایشان‌ از من‌ دور است‌، عبادت‌ آنها بیهوده‌ است‌» (متی‌ ۱۵:‏۸-۹؛ اشعیا ۲۹:‏۱۳). خدا قلوب‌ ما را می‌شناسد. از آنجا که‌ خدا نور است‌، می‌خواهد که‌ ما هم‌ در نور راه‌ برویم‌ و «از صمیم‌ قلب‌ و از روی‌ ایمان‌ کامل‌ دل‌های‌ خود را از اندیشه‌های‌ گناه‌آلود پاک‌ ساخته‌ و بدن‌هایمان‌ را با آب‌ خالص‌ بشوییم‌ و به‌ حضور خدا بیاییم‌» (عبرانیان‌ ۱۰:‏۲۲).

۴- زمان‌ و وقت‌ عبادت‌ (آیۀ‌ ۲۳)

مسیح‌ می‌فرماید: «زمانی‌ می‌آید و این‌ زمان‌ هم‌ اکنون‌ شروع‌ شده‌ است‌...». قبلاً وقت‌ عبادت‌ معین‌ بود ولی‌ الآن‌ دیگر معین‌ نیست‌. حالا هر وقت‌ و هر جا که‌ هستیم‌ می‌توانیم‌ خدا را بپرستیم‌- دیگر روزهای‌ مخصوص‌ نداریم‌. البته‌ از ابتدای‌ کلیسا ایمانداران‌ دور هم‌ جمع‌ می‌شدند- حتی‌ ابتدا هر روز جمع‌ می‌شدند (اعمال‌ رسولان‌ ۲:‏۴۶). ما می‌دانیم‌ که‌ خواست‌ خداوند این‌ است‌ که‌ ما ایمانداران‌ برای‌ پرستش‌ جمع‌ شویم‌، مخصوصاً روزهای‌ یکشنبه‌ (اعمال‌ رسولان‌ ۲۰:‏۷). خدا را شکر برای‌ این‌ رابطۀ‌ مستقیم‌ پرستش‌ که‌ منحصر به‌ یک‌ جا یا یک‌ وقت‌ معین‌ نیست‌.

۵- اهمیت‌ عبادت‌ (آیۀ‌ ۲۳)

مسیح‌ می‌فرماید: «پدر طالب‌... پرستندگان‌ می‌باش». خدا ما را آفرید تا با او شراکت‌ و رفاقت‌ داشته‌ باشیم‌. به‌ همین‌ دلیل‌، عبادت‌ در وهله‌ اول‌ به‌ معنی‌ خدمت‌، دعا و درخواست‌، یا بشارت‌ نیست‌ بلکه‌ به‌ معنی‌ شکرگزاری‌، تمجید، ستایش‌ است‌. «پیوسته‌ خدا را به‌وسیلۀ‌ عیسی‌ مسیح‌ حمد گوییم‌ و با صداهای‌ خود نام‌ او را تمجید نماییم- این‌ است‌ قربانی‌ ما به‌ درگاه‌ خدا» (عبرانیان‌ ۱۳:‏۱۵). البته‌ روشن‌ است‌ که‌ عبادت‌ واقعی‌ فقط‌ مستلزم‌ شکرگزاری‌ نیست‌ بلکه‌ مستلزم‌ تسلیم‌ کامل‌ به‌ خداست‌. همانطور که‌ پولس‌ می‌فرماید‌: «...با توجه‌ به‌ این‌ رحمت‌های‌ الهی‌، از شما درخواست‌ می‌کنم‌ بدن‌های‌ خود را به‌عنوان‌ قربانی‌ زنده‌ و مقدس‌ که‌ پسندیدۀ‌ خداست‌ به‌ او تقدیم‌ کنید. عبادت‌ روحانی‌ و معقول‌ شما همین‌ است‌» (رومیان‌ ۱۲:‏۱). خدا را شکر کنیم‌ که‌ از طریق‌ راه‌ تازه‌ و جدید که‌ برای‌ ما باز شده‌، می‌توانیم‌ همان‌ خدایی‌ را که‌ قابل‌ پرستش‌ است‌، ستایش‌ کنیم‌ و از او برای‌ تمام‌ برکاتش‌ تشکر نماییم‌. خدا عطا فرماید که‌ همۀ‌ ما با روح‌ و راستی‌ او را عبادت‌ کنیم‌.

۱۳۹۴ خرداد ۷, پنجشنبه

 راه صحیح مطالعة کتاب مقدس چیست؟

 
درک معنی کلام خدا یکی از مهمترین کارهاییست که یک ایماندار در زندگیش بعهده دارد. خدا به ما نمی گوید که ما فقط باید کلام را بخوانیم. ما باید آنرا یاد بگیریم و آنرا درست بکار ببریم (2 تیموتاووس 2 : 15). مطالعه و یادگیری کلام خدا کاری سخت است. اگر آن را سر سری و با یک نظر بخوانیم، گاهی نتایج بسیار اشتباهی به ما می دهد. بنابراین، خیلی حیاتیست که چند اصل را در نظر بگیریم تا معنی درست کلام را درک کنیم.

اول، شاگرد کتاب مقدس باید دعا کند و از روح القدس بخواهد که درک کلام به او بدهد، چون این یکی از کارهای اوست. "ولیکن چون او یعنی روح راستی آید شما را بجمیع راستی هدایت خواهد کرد زیرا که از خود تکلم نمی کند بلکه به آنچه شنیده است سخن خواهد گفت و از امور آینده بشما خبر خواهد داد" (یوحنا 16 : 13). همانطور که روح القدس شاگردان را هدایت کرد تا عهد جدید را بنویسند، همانطور هم ما را در درک آنها کمک می کند. بیاد داشته باشید، کتاب مقدس کتاب خداست، و ما باید از او معنی آنرا بپرسیم. اگر شما یک مسیحی هستید، نویسندة کلام خدا – روح القدس – در شما ساکن است و می خواهد که شما آنچه او نوشته درک کنید.

دوم، ما نباید یک قسمت از کلام را برداریم و خارج از متن و مفهوم آیات قبل و بعد از آن، سعی کنیم آنرا معنی نماییم. در حالیکه همة کلام خدا از اوست (2 تیموتاووس 3 : 16 ، 2 پطرس 1 : 21)، خدا از شاگردان استفاده کرد که آنها را بنویسند. این مردان متنی در فکرشان بوده، هدفی برای نوشتن و موضوع خاصی داشتند که باید در مورد آن می نوشتند. ما باید تاریخچة هر کتاب کتاب مقدس را یاد بگیریم و ببینیم چه کسی آنرا نوشته، خطاب به چه کسانی نوشته شده، چه وقت نوشته شده، و چرا نوشته شده است. درضمن باید بگذاریم نوشته خودش با ما صحبت کند. گاهی اوقات مردم آنچه خود از معنی کلمات درک می کنند به آن نوشته ها نسبت می دهند تا آن تفسیری را که می خواهند بدست بیاورند.

سوم، ما نباید در مطالعة کتاب مقدس سعی کنیم بتنهایی آنرا تفسیر کنیم. این غرور است که ما فکر کنیم دسترنج دیگران که یک عمر در مطالعة کتاب مقدس گذرانیده اند، درک و اطلاعاتی به ما نمی دهد. بعضی از مردم، به اشتباه، به کتاب مقدس اینطور نگاه می کنند که می توانند تنها به روح القدس تکیه کرده تمام حقایق مخفی کلام را کشف کنند. مسیح، با دادن روح القدس، عطایای روح را هم به بدن مسیح داد. یکی از این عطایا عطای تعلیم است (افسسیان 4 : 11-12، 1 قرنتیان 28:12). این معلمها را خداوند داده تا به ما کمک کنند تا کلام خدا را درست بفهمیم و اطاعت کنیم. همیشه حکمت در این است که کلام خدا را با ایمانداران دیگر مطالعه کنیم، و به همدیگر کمک کنیم که حقایق کلام خدا را در زندگیهایمان بکار ببریم. 

بنابراین، خلاصه، راه درست مطالعة کلام چیست؟ اول، در دعا و فروتنی، باید برای درک کلام به روح القدس تکیه کنیم. دوم، باید همیشه کلام را در متن آن تفسیر کنیم و بدانیم که کتاب مقدس خودش خودش را توضیح می دهد. سوم، باید به زحمات مسیحیان دیگر چه در گذشته و چه حال که می خواسته اند کتاب مقدس را بطور صحیح مطالعه کنند، احترام بگذاریم. بیاد داشته باشید، خدا نویسندة کتاب مقدس است و او می خواهد ما آنرا بفهمیم. 

۱۳۹۴ خرداد ۲, شنبه


پنطیکاست! این کلمه برای هر مسیحی، در هر جا، یادآور منظرۀ پرشکوه قرارگیری زبانه‌های آتش بر سر مسیحیان اولیه و افاضۀ عطای شگفت‌انگیز زبان‌ها به‌عنوان نشانۀ افاضۀ روح‌القدس می‌باشد. این رویدادها در باب دوم کتاب اعمال رسولان ثبت شده است. اما آیا یادآوری این صحنۀ حیرت‌انگیز کافی است؟ آیا نباید معنی عمیق‌تر این رویداد را جستجو کرد؟ این واقعه چه مفهومی برای آنانی که آنجا حاضر بودند، داشت؟ و امروز چه مفهومی برای ما دارد؟
پنطیکاست در اصل واژه‌ای است یونانی به معنی پنجاه. این کلمه در ترجمۀ یونانی تورات، نام یکی از سه عید بزرگ یهودیان بود. در زبان عبری، این عید را "عید هفته‌ها" می‌نامیدند که شرح آن در لاویان باب ۲۳ و تثنیه باب ۱۶ آمده است.
این دورۀ پنجاه روزه که منتهی به این عید می‌شد (نام پنطیکاست یا پنجاهه به همین جهت بر آن گذارده شده است)، از فردای آخرین شنبۀ عید پِسَح (فِصَح) آغاز می‌شد. در اولین روز این پنجاهه، اولین بافه از نوبر گندم را همراه با برۀ قربانی به حضور خداوند می‌آوردند.
در روز پنجاهم، یعنی در روز پنطیکاست، دو گِردۀ نان که با خمیرمایه و با آرد مرغوب پخته شده، باز همراه با برۀ قربانی، به حضور خداوند آورده می‌شد. به این شکل، درو محصول را جشن می‌گرفتند. شور و شعف این جشن را به‌راحتی می‌توان تجسم کرد.
پس از گذشت قرن‌ها، یهودیان پی‌بردند که این عید برای آنان معنایی عمیق‌تر در بردارد. عید پنطیکاست در ماه سوم سال عبری واقع بود، یعنی در همان ماهی که خداوند عهد خود را بر کوه سینا به موسی عطا فرمود (خروج ۱۹). خداوند وعده داده بود که اگر ایشان از فرایض این عهد اطاعت کنند، محصول ایشان را برکت خواهد داد (تثنیه ۲۸). پس جای تعجب نیست که برای قوم یهود، عید پنطیکاست نماد و مظهر تجدید عهد ایشان با خداوند بود.
حال، بیایید به رویدادهای پنطیکاستِ عهدجدید نگاهی بیافکنیم. خداوند عیسی در روز تهیۀ عید پسح مصلوب شد و در فردای سَبّت پسح قیام فرمود. پیش از رنج صلیب، وعده داد که روح‌القدس را بفرستد (یوحنا ۱۴:‏۱۶-‏‏‏۱۷). به هنگام غروب روز قیام (که اولین روز دورۀ پنجاهه منتهی به روز پنطیکاست بود)، عیسی از درهای بسته عبور کرد و خود را به شاگردان ظاهر فرمود. او دو بار شاگردان را با کلمۀ "سلام" (سلامتی و آرامش)، تحیت گفت و آنگاه، بر ایشان دمید و فرمود‌:
«روح‌القدس را بیابید!» (یوحنا ۲۰:‏۲۲). برای کسی که ایمان داشت، این نوبری بود برای عید پنطیکاست! بعد از پنجاه روز، «چون روز پنطیکاست رسید» (اعمال رسولان ۲:‏۱)، روح‌القدس نازل شد. روح‌القدس در وجود مؤمنین ساکن شد.
همانگونه که گرده‌های نان تازه که در حضور خداوند در روز پنطیکاست تکان داده می‌شد، حاوی خمیرمایه بود، کلیسای تازه متولد شده، یعنی آنانی که در مسیح عادل شمرده شده بودند، در خود خمیرمایۀ روح‌القدس را داشتند. و همانگونه که عید پنطیکاست مظهر عهد خدا با قوم یهود بود، افاضۀ روح‌القدس نیز مظهر عهد و میثاق جدید خدا با تمام بشریت بود. این همان وعده‌ای است که خدا به زبان ارمیای نبی فرموده بود که «... با خاندان اسرائیل و خاندان یهودا عهد تازه‌ای خواهم بست، نه مثل آن عهدی که با پدران ایشان بستم... شریعت خود را در باطن ایشان خواهم نهاد و آن را بر دل ایشان خواهم نوشت و من خدای ایشان خواهم بود و ایشان قوم من خواهند بود» (ارمیا ۳۱:‏۳۱-‏‏‏۳۳).
عهد قدیمی، عهدی بود بیرونی و مبتنی بر احکام و تشریفات؛ در حالی که عهد و میثاق نو، درونی است و بر دل و فکر انسان نوشته می‌شود. عهد قدیم نظامی بود که به گناه انسان اشاره می‌کرد، اما مجازات آن را به زمانی دورتر موکول می‌کرد؛ در این خصوص نویسندۀ رساله به عبرانیان چه زیبا می‌گوید که «... این قربانی‌ها همه ساله، ... خاطرۀ تلخ نافرمانی‌ها و گناهان‌شان را به یادشان می‌آورد، زیرا محال است که خون گاوها و بزها واقعاً لکه‌های گناه را پاک سازد» (عبرانیان ۱۰:‏۳-‏‏‏۴ ترجمۀ تفسیری). اما میثاق جدید بر قربانیِ "یک‌بار برای همیشۀ" عیسی و بر عدالت او استوار است که تاوان تمام جهالت‌ها و بی‌ایمانی‌های ما را پس داد.
حال، پنطیکاست امروز برای ما چه معنایی دارد؟ پاسخ آن، "تحول در زندگی" است. عیسی قربانی گناه و قربانی سلامتی ماست. اگر ایمان داشته باشیم که عیسی بر روی صلیب به‌جای ما مرده و اگر از گناهان‌مان توبه کنیم، میثاق و عهدجدید خدا شامل حال ما نیز می‌شود به‌عنوان نشان رابطۀ جدیدمان با خدا بر اساس این میثاق، روح‌القدس در وجود ما سکونت می‌گزیند و ما را وارد جشن شاد و پر شکوه پنطیکاست می‌سازد. روح‌القدس ما را توانایی می‌بخشد تا شریعت محبت را به‌جا آوریم، محبت به خدا و به انسان‌ها. ما عضو خانوادۀ الهی می‌گردیم و اجازه می‌یابیم آزادانه به حضور او داخل شویم. هر چقدر بیشتر تسلیم روح‌القدس شویم و اجازه دهیم که او وجود ما را کنترل کند، او ما را متوجه گناهان نهان و پوشیدۀ زندگی‌مان می‌سازد و به ما قدرت می‌بخشد تا بر آن گناهان چیره شویم.
معنای دیگر پنطیکاست این است که همراه با افاضۀ روح‌القدس، مأموریت جدیدی نیز بر دوش ما گذارده می‌شود. عیسی به پیروانش دستور داد که «بروید و همۀ امت‌ها را شاگرد سازید» (متی ۲۸:‏۱۹). اما به ایشان فرمود که پیش از حرکت، در اورشلیم بمانند تا روح‌القدس موعود را بیابند. بنابراین، هدف عطای روح‌القدس، اعلام خبر خوش انجیل به انسان‌هاست.
به یک معنی پنطیکاست ابطال لعنت برج بابل است (پیدایش ۱۱، خصوصاً آیات ۶ تا ۷). زمانی که تمام بشر یک قوم بود با یک زبان و با یک هدف شرارت‌بار، خدا زبان‌شان را منقسم کرد تا هدف‌شان را باطل سازد و ایشان را پراکنده کند. اما در پنطیکاست، نقشۀ الهی این بود که همۀ مؤمنین به‌واسطۀ روح‌القدس یک قوم گردند و یک هدف داشته باشند که همانا اعلام معرفت عیسای مسیح به جهان می‌باشد؛ و به ایشان یک زبان بخشیده شد تا این هدف را تحقق بخشند، و آن زبان محبت است. به گفتۀ پولس، خدا «... این مسئولیت را به ما سپرده تا پیغام این آشتی را به دیگران نیز برسانیم... ما سفیران مسیح هستیم. خدا به‌وسیلۀ ما با شما سخن می‌گوید» (دوم قرنتیان ۵:‏۱۸و۲۰). این دعوتی است والا و افتخاری است بس عظیم برای هر ایماندار.
امروز، این است مفهوم و پیام پنطیکاست برای ما!
پنطیکاست یعنی رابطه‌ای جدید با خدا، آغازی جدید، زندگی جدید، هدفی جدید، پیامی پیروزمند، و اطمینان از حیاتی نو در ملکوت جدید خداوند! باشد که در این پنطیکاست خداوند قلب و وجود شما را مالامال از قدردانی نماید، قدردانی به‌خاطر این هدیۀ پرارزش!
                                           

۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۲, شنبه

                           اطاعت از خدا برای زندگی پیروزمندانه


پيروزی در زندگی مسيحی از درون ما منشأ نمی گيرد. ما با توانايی ها و امكانات خويش قادر نيستيم با زندگی های خود خدا را خوشنود سازيم. اين فيض خداست كه ما را قادر می سازد تا مطابق اراده او زندگی كنيم . زندگی های ما بر ايمان به خدا و نه بر ايمان به خود بنا شده است و اين وابستگی مطلق ما را به خدا نشان می دهد. بين ايمان و اطاعت ارتباط خاصی وجود دارد. هر دو در رابطه با اراده می باشند. ايمان، انتخابی ارادی است در حالی كه اطاعت، نتيجه عملی اين انتخاب است
عيسی افرادی را كه به او محبت می ورزند اين گونه توصيف می كند، "هر كه احكام مرا دارد و آنها را حفظ كند، آن است كه مرا محبت می نمايد" (يوحنا 21:14).آسان است كه بگوييم ، عيسی را محبت می كنيم ولی صحت گفته ما در اطاعتمان از او آشكار می گردد. می توان در مورد محبت سرود خوانده او را پرستش كرد ولی اگر از كلام او اطاعت نكنيم همه اين كارها مراسم و تشريفات مذهبی بيش نخواهد بود. محبت به خدا در اطاعت از او است. مفهوم اطاعت فراتر از اظهار عشق و محبت است . اطاعت اين است كه از طريق اعمالمان به كسی نشان دهيم كه دوستش داريم
اگر من يك گله دار بودم و می خواستم برای نگهداری گله حصاری بسازم ، پسرم می توانست محبتش را با گفتن اين عبارت نشان دهد، "بابا ، می خواهم در ساختن حصار به تو كمك كنم". اگر او به من می گفت كه "بابا، دوستت دارم" ، اين نيز مرا شاد می كرد و اهميت خاصی برايم داشت،‌ ولی اگر يك قدم فراتر رفته و می گفت، "بابا، ‌دوستت دارم و به همين دليل می خواهم جداً دست به كار شده،‌ به تو در ساختن حصار كمك كنم" اين عبارت به نحو احسن محبت او را به من نشان می داد
عيسی احكام خود را به ما داده است و طريق زندگی مسيحی،‌ اطاعت از آنها است. نكته جالب اين است كه وقتی از كلام خدا اطاعت می كنيم خدا ظاهر شده، خود را بر ما مكشوف می سازد. به عبارتی ديگر اطاعت، شناخت خدا را به دنبال داشته و شناخت خدا سبب پيروزی می گردد. اين مانند چرخه ای است كه هر چه بيشتر از كلام خدا اطاعت كنيم‌، بيشتر قادر به داشتن زندگی پيروزمندانه خواهيم بود
عكس آن نيز صادق است. هر گاه از خدا نافرمانی كنيم، رابطه ما با او از بين می رود. اگر به اين نااطاعتی در زندگی خود ادامه دهيم، به طور عميق و عميق تر در منجلاب گناه فرو خواهيم رفت و رفته رفته داشتن يك زندگی پيروزمندانه مسيحی، برای ما سخت تر خواهد شد. ما در قلبهای خود دارای دژها و قلعه های روحانی می باشيم. شيطان می تواند از تك تك نااطاعتی های ما چون آجرهايی استفاده كرده و توسط آنها در قلب ما قلعه و پايگاهی برای خود بسازد. عاقبت در می يابيم كه اسير اميال نفسانی و گناهان مخفی شده ايم و زندگی روحانی ما با شكست مواجه می شود
فقط يك راه برای رهايی از اين زندانی كه در زندگی مان ساخته شده است وجود دارد. بايد آجر به آجر پايگاه و قلعه شيطان را فرو ريخت. هر چقدر در اطاعت از خدا پيش رويم،‌به همان نسبت نور و ظفر الهی وارد زندگی هايمان می گردد. با ديدن شكست های لحظه ای و گذرا نبايد دلسرد شد. خدا دستور العمل های مشخصی را داده است. او می گويد، "اگر به گناهان خود اعتراف كنيم او امين و عادل است تا گناهان ما را بيامرزد و ما را از هر ناراستی پاك سازد" ( اول يوحنا 9:1). هر گاه خطاهای خود را پذیرفته ،‌از آنها روگردان شويم خدا ما را بخشيده نجات می دهد و قادر می سازد تا دوباره با او راه رويم
زندگی مسيحی ما نيز همین گونه است. اگر چه شكست بخشی از آن را تشكيل می دهد ولی هرگز فراموش نكنيد كه خدا با ما است و به ياری ما می شتابد. او مشتاق است كه ما با موفقيت قدم زنيم. او نزد ما ايستاده می گويد، "برخيز ، تو قادری كه آن را انجام دهی". او دست خود را به سوی ما دراز كرده و ما را بلند می كند و می گويد "حال، ‌قدم بعدی را بردار." هر چه بيشتر تلاش كنيم،‌ موفقيت بيشتری كسب خواهيم كرد. طولی نمی كشد كه راه رفتن مظفرانه در زندگی ايمانيمان امری طبيعی شده ، معيار زندگی ما خواهد شد. شايد به اين دليل سراينده ای در سرودی روحانی نوشته است، "توكل كن و اطاعت نما، زيرا تنها راه شاد بودن در مسيح توكل و اطاعت است