۱۳۹۴ دی ۵, شنبه

عيسي كيست؟

عيسي ناصري براي شما كيست؟زندگي شما در اين دنيا و در ابديت بستگي به پاسخ شما به اين پرسش دارد.

dove
به نظر شما او كيست......
 برجسته‌ترين شخص در تمام ادوار؟
بزرگترين رهبر؟
بزرگترين استاد؟
كسي كه نيكوترين كارها را براي بشريت انجام داد؟
كسي كه مقدسترين زندگي را كه هيچ كس هرگز نزيسته بود زيست؟

امروزه به هر كجاي دنيا كه برويد, با پيروان هر مذهبي كه صحبت نماييد, صرف‌نظر از اينكه چقدر نسبت به مذهب خويش متعهد مي باشند، اگر چيزي درباره تاريخ بدانند، بايد بپذيرند كه هرگز كسي مانند عيساي ناصري وجود نداشته است.
عيسي مسير تاريخ را تغيير داد. حتي تاريخ روزنامه صبحي كه در دست داريد گواه بر اين اصل مي‌باشد كه عيساي ناصري 2000 سال پيش بر روي زمين مي‌زيست.
B.C (ق. م) يعني قبل از مسيح و( A.D (Anno Domini يعني سالهاي خداوند.
پيشگويي ظهور عيسي
صدها سال قبل از تولد عيسي،كتب مقدسه نبوت انبياي اسرائيل را در مورد ظهور وي به ثبت رسانيدند. عهد عتيق كه به وسيله اشخاص بسياري در طي مدت 1500 سال نگاشته شده است, شامل 300 نبوت در مورد آمدن وي مي‌باشد. تمامي اين جزئيات و همچنين تولد معجزه آسا, زندگي عاري از گناه, معجزات بسيار, مرگ و قيام او تماماً به واقعيت پيوستند. زندگي‌اي كه عيسي زيست, معجزاتي كه او كرد, سخناني كه او گفت, مرگش بر روي صليب, قيام او, عروج او به آسمان، همه اين اصل را بيان مي‌كنند كه او تنها يك انسان نبود, بلكه بيش از يك انسان بود. عيسي اعلام نمود كه "من و پدر يك هستيم، هيچ كس نزد پدر جز به وسيله من نمي‌آيد". (يوحنا 14: 6)
زندگي و پيام او موجب تغيير مي‌گردد
هر گاه به زندگي و تاثير عيساي ناصري از ديد تاريخ نظري بيفكنيد،مشاهده خواهيد نمود كه حضور او و پيامش همواره در زندگي مردم واقوام باعث تغييرات بزرگي گرديده‌اند. هر جا كه تعاليم او تاثير خودرا بر جاي گذاشته، تقدس ازدواج، حقوق زنان، حق 5000راي، تاسيس مدارس و دانشگاهها جهت تحصيلات عاليه, وضع قوانين براي محافظت از كودكان، برچيده شدن برده‌داري و هزاران تغيير مفيد ديگر به زندگي‌هاي شخصي نيز به گونه‌اي برجسته تغيير يافته است. براي مثال، " ليوو والاس " يك ژنرال مشهور و نابغه در ادبيات، به عنوان يك ملحد شناخته شده بود. براي مدت دو سال، آقاي "والاس" مشغول مطالعه در برجسته‌ترين كتابخانه‌هاي اروپا و آمريكا بود. او در جستجوي اطلاعاتي بود تا به وسيله آنها مسيحيت را براي هميشه نابود سازد. هنگام نگارش دومين فصل كتابي كه او بدين منظور مي‌نوشت، گريه‌كنان در حالي كه زانو زده بود فرياد بر آورد : " عيسي ، اي خداي من و اي خداوند من" و اينچنين مسيح را يافت. با چنين مدرك محكم و غير قابل بحثي او ديگر نمي‌توانست خداوندي و پسر خدا بودن عيسي را انكار كند. بعدها " ليو والاس" كتاب "بنهور" كه يكي از بزرگترين رمانهاي قرن به زبان انگليسي است و داستان آن در دوران زيست مسيح اتفاق افتاده را به رشته تحرير درآورد. همينطور "سي.اس.لوئيس"، پروفسور دانشگاه آكسفورد انگلستان كه از عرفاي منكر وجود خدا بود و سالهاي متمادي الوهيت مسيح را انكار مي‌كرد نيز در صداقتي عقلاني پس از مطالعه عميق و گسترده براي يافتن دلايلي جهت اثبات الوهيت مسيح، پذيرفت كه عيسي همان خدا و منجي است.
خداوند، دروغگو، يا ديوانه؟ 
" لوئيس" در كتاب مشهورش به نام "مسيحيت صرف" اين جمله را بيان مي‌كند: "شخصي كه تنها يك انسان است و چيزهايي را مانند عيسي مي‌گويد نمي‌تواند يك استاد بزرگ اخلاق باشد".
او مي‌تواند يك ديوانه باشد- همطراز با مردي كه مي‌گويد خود يك تخم‌مرغ آبپز است- يا بايد شيطان مجسم جهنمي باشد.
شما بايد انتخاب كنيد. او يا پسر خدا بوده و هست يا يك مرد ديوانه يا چيزي بدتر از آن. شما يا مي‌توانيد او را يك ديوانه تلقي كنيد يا به پايش بيفتيد و او را خداوند خود خطاب نماييد. ولي خواهش مي‌كنم درباره او اين سخن بي‌معني را نگوييد كه او يك استاد بزرگ بشريت بود. او چنين بابي را براي ما نگشوده است.
عيسي مسيح براي شماكيست؟ زندگي شما بر روي اين جهان و در ابديت بستگي به پاسخ شما به اين پرسش دارد.
تمامي اديان توسط انسان پايه‌گذاري شده‌اند و بر پايه فلسفه‌هاي انساني، قوانين و ميزانهاي رفتاري استوار گرديده‌اند. اگر بنيانگزاران اين اديان را از قوانين و نحوه پرستش آنها خارج سازيد، شاهد تغيير كوچكي در آنها خواهيد بود.
ولي عيسي مسيح را از مسيحيت خارج نماييد، هيچ چيز ديگري باقي نخواهد ماند. مسيحيت كتاب مقدسي تنها فلسفه‌اي براي زندگي نيست و نه استانداردهاي اخلاقي براي اطاعت از مراسم مذهبي. مسيحيت واقعي بر پايهاي اساسي يعني رابطه‌اي شخصي با خداوند و منجي زنده و قيام كرده استوار مي‌باشد
بنيانگزار قيام كرده
عيساي ناصري بر روي صليب مصلوب شد، در قبري قرض شده دفن و در روز سوم از مردگان قيام نمود. مسيحيت در اين خصوص بينظير است.
هر گونه بحث در مورد اعتبار مسيحيت بستگي به اثبات قيام عيساي ناصري دارد.
در طي قرون متوالي عالمان بزرگ تصميم گرفته‌اند كه قيام او را به اثبات برسانند. آنها ايمان آورده و اكنون نيز ايمان دارند كه عيسي زنده است.
"سايمون گرينليف" متصدي حقوقي ثبت در مدرسه قانون هاروارد پس از مطالعه و تفحص درباره واقعه قيام كه توسط نويسندگان اناجيل به دست ما رسيده است، به اين نتيجه ميرسد كه "غير ممكن است آنها بتوانند بر عقايد خود مبني بر قيام نكردن عيسي از مردگان اصرار نمايند. حقايق نقل شده در اناجيل اين را اثبات مي‌نمايد كه اگر آنها اين اصل را نميفهمند و به آن اطمينان ندارند پس ساير اصول را نيز نخواهند فهميد".
"جان سينگلتون كپُلي " كه بعنوان يكي از مغزهاي حقوقي در تاريخ بريتانيا شناخته شده است چنين نظر مي‌دهد كه: "من بسيار خوب مي‌دانم كه مدرك و گواه چيست و اين را به شما ميگويم كه رويدادي مانند قيام هرگز قابل انكار نمي‌باشد".
دلايلي براي ايمان
قيام هسته مركزي ايمان يك مسيحي است. دلايل متعددي براي اين مسئله كه چرا كسي كه در مورد قيام مطالعه مي‌نمايد به واقعيت آن ايمان مي‌آورد، وجود دارد:
 
boatپيشگويي: ابتدا، عيسي خود پيشگويي كرد كه مرده و قيام خواهد نمود و مرگ و قيام او همان گونه اتفاق افتاد كه وي پيشگويي كرده بود. ( لوقا 18: 31-33 )
 قبر خالي: دوم، قيام تنها پاسخ موجه براي قبر خالي اوست.  اين داستان كتاب‌مقدسي نمايانگر قبري است كه بدن مسيح را در آن گذاشته و به وسيله سنگي عظيم مسدود و در احاطه سربازان رومي قرار گرفته بود. 
 اگر كسي ادعا مي‌نمايد كه عيسي نمرده بلكه ضعيف شده بود، پس نگهبانان و سنگ مي‌توانستند از فرار او جلوگيري نمايند- يا از هرگونه كوششي توسط پيروان او جهت آزاد ساختنش ممانعت بعمل آورند.
دشمنان عيسي هم بدن او را بر نمي‌داشتند زيرا گمشدن بدن او تنها موجب تشويق ايمان پيروانش در مورد قيام او مي‌شد.

ملاقاتهاي شخصي: سوم، قيام تنها پاسخ براي ظهور عيسي مسيح به پيروانش مي‌باشد. پس از قيامش عيسي حداقل ده بار به آناني كه او را مي‌شناختند و به مردم بسياري مثلاً 500 نفر در يك بار ظاهر شد. خداوند ثابت كرد كه اين ظاهر شدنها توهم نيستند زيرا او با آنها غذا خورد ، حرف زد و آنان او را لمس كردند. ( اول يوحنا 1:1)

تولد كليسا: چهارم، قيام تنها پاسخ مستدل براي شروع كليساي مسيحي ميباشد. كليساي مسيحي بزرگترين بنيادي است كه تاكنون در تاريخ جهان به وجود آمده است. قسمت اعظم محتواي موعظه در اولين جلسه اين كليسا در مورد قيام بود.
اعمال 2: 14-36 ) بدون شك، كليساي اوليه آگاه بود كه قيام مسيح پايه و اساس پيامش مي‌باشد. دشمنان عيسي در واكنش به ايجاد كليسا مي‌توانستند در صورت داشتن بدن مرده عيسي به سادگي با ارائه آن در هر زمان شاگردان را از موعظه به قيام باز دارند ولي هرگز اينچنين نشد زيرا او بالفعل از مردگان قيام كرده بود.

زندگيهاي تغيير يافته: پنجم، قيام تنها دليل منطقي براي پاسخ در مورد زندگيهاي تغيير يافته شاگردان است. آنها پيش از قيامش او را ترك كردند، پس از مرگش گرفتار ترس و ياس شده بودند. آنها انتظار نداشتند كه عيسي از مردگان قيام نمايد. ( لوقا 24: 1-11 )
بعدها پس از قيامش و تجربه آنها در روز پنطيكاست، همين مردان و زنان مايوس و بيهدف با قدرت مسيح قيام كرده ، تغيير يافته و در نام عيسي مسيح جهان را شورانيدند. بسياري زندگي خود را به خاطر ايمانشان از دست دادند، ديگران به طور وحشتناكي تحت جفايا قرار گرفتند. شجاعت آنها و رفتارشان به خاطر درك اين مسئله بود كه آنها مجرميت خود را ميدانستند يعني ايمان به واقعيت قيام عيسي مسيح و اين اصلي ارزشمند براي مردن محسوب مي‌گشت.
در طي 40 سال كار با پيروان عقل و منطق در دنياي دانشگاهي، كسي را نديده‌ام كه درباره اين واقعه عميقاً مطالعه نموده باشد و الوهيت و قيام عيسي ناصري برايش اثبات نشده باشد و نپذيرد كه او پسر خدا و مسيح موعود است.
كساني هم كه ايمان ندارند خودشان صادقانه مي‌گويند كه من وقتي را براي مطالعه كتا‌ب‌ مقدسي و حقايق تاريخي درباره مسيح نگذاشته‌ام.
jesusandgirlخدايي زنده: به خاطر قيام عيسي، پيروان راستينش نه تنها به عنوان يك بنيانگزار مرده اخلاق به او نمي‌نگرند بلكه در رابطه‌اي زنده و شخصي با خداي زنده بسر مي‌برند. عيسي مسيح امروز زنده است و وفادارانه آناني را كه به او ايمان دارند و از او اطاعت مي‌نمايند بركت مي‌دهد.
در طي قرون متمادي بسياري عيسي مسيح و ارزش او را شناخته‌اند، و به جمع كساني كه جهان را تحت تاثير قرار داده‌اند، پيوسته‌اند.
فيلسوف و فيزيكدان فرانسوي "بلزپاسكال" درباره احتياج انسان به مسيح چنين مي‌گويد: " در قلب هر انساني خلاءاي وجود دارد كه تنها خداوند به وسيله پسرش عيسي مسيح مي‌تواند آن را پر سازد".

آيا شما مشتاق هستيد كه عيسي مسيح را به عنوان منجي زنده خود بشناسيد؟ همان گونه كه اين جمله نشان مي‌دهد، عيسي اشتياق فراوان دارد تا رابطه‌اي محبت‌آميز و شخصي را با شما آغاز نمايد. عيسي تمامي مقدمات لازم جهت اين كار را انجام داده است.

۱۳۹۴ دی ۱, سه‌شنبه


hg-vs2

چگونه برای گروه خود دید و هدف تعیین کنم؟

گروه خانگی باید دید و هدفی داشته باشد زیرا بدون آن دچار مرگ تدریجی یا آنی خواهد شد. مشخص نبودن دید و هدف گروه سبب پایین آمدن تعهد  گروه و در نتیجه پایین آمدن انتظارات آنها خواهد شد. به این ترتیب ثمربخشی گروه نیز پایین خواهد بود.
اما چگونه باید برای گروه خود دید و هدف تعیین کنیم؟ چطور برای گروه خود «بیانیه چشم انداز» تهیه کنیم؟
۱. با بیانیه چشم‌انداز کلیسای خود شروع کنید.
هر کلیسایی وقت صرف کرده و بیانیه چشم‌اندازی تهیه کرده است که پیام اصلی، ارزش‌ها و اولویت‌های آن را شرح داده است. بیانیه مقصود فعالیتهای آن کلیسا را مشخص می‌کند، نقاط تمایز آن را با کلیساهای دیگر روشن می‌سازد. به علاوه، برای خادمان کلیسا، از جمله میزبانان گروههای خانگی نقش یک راهنما را دارد.
”کلیسایی که با شناخت اهداف خدا برای خود، از طریق نزدیک شدن به خدا در دعا، کند و کاوش جدی در کلام خدا، و اعلان و پیاده کردن انجیل کامل آزادی، با اتحاد و شرکت فعال همه اعضا، هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی رشد کرده، هر چه بیشتر همشکل پسر خدا شود، و اینگونه بر جامعه ایرانیان ساکن لندن و تمام بریتانیا، بر مسیحیان ایرانی تمام دنیا، و بر همه اقوام و ملتهای همسایه خویش تأثیر به سزا، آزادیبخش، و دگرگون کننده بگذارد.“
این هدف مشخص برای همه کمیته‌های خدمتی کلیسای ایرانیان لندن صادق است. آنها مرتب از خود میپرسند که هر گروه خانگی، یا برنامه کلیسایی، یا کمیته خدمتی، چگونه به تحقق این رویا یاری می‌رساند؟
بیانیه چشم‌انداز کلیسا چتری برای همه فعالیت‌های کلیسا و همچین گروههای خانگی است. اگر شما نمی‌توانید توضیح دهید که چطور گروه خانگی شما اهداف تعیین شده در بیانیه کلیسا را محقق می‌کند، بهتر است با دعا و تفکر درباره این فکر کنید که چطور می‌توانید زیر یک چتر با کلیسا خدمت کنید.
اگر کلیسای شما بیانیه چشم‌انداز ندارد، میتوانید از فرمان مأموریت بزرگ استفاده کنید. (متی ۲۸: ۱۹ تا ۲۰)
۲. در کتاب‌مقدس به دنبال ویژگی‌های یک جمع سالم مسیحی بگردید
بیانیه خدمتی کلیسا معمولا خیلی کلی است. گروه خانگی البته باید با در مسیر این پیام و اولویتهای کلیسایی پیش برود که تابع آن است، اما شما خواهید توانست برخی اهداف مشخص دیگر نیز برای خدمت خاص گروه خانگی بیابید. (همان‌گونه که در خدمات دیگر مثل بشارت، پرستش و غیره چنین است)
به عنوان مثال ۵ هدفی را که در نمونه زیر ذکر گردیده است، شاید بخواهید برای گروه خود کاهش یا افزایش دهید و یا تماما آن را تغییر دهید. اما یک روش این است که با مطالعه کتابمقدس لیست اهداف خود را تغییر دهید. نیازی نیست که لیست بلندی تهیه کنید. لازم نیست همه کتابمقدس را هم در جستجوی ویژگی‌های یک گروه خوب و سالم زیر و رو کنید. هدف تعیین اهدافی برگرفته از کتابمقدس است. بنابراین احساس نکنید که باید کل کتابمقدس را در چند هدف خلاصه کنید. ولی متمرکز بخش‌هایی شوید که کمک‌تان می‌کند.
۳. در تعیین دید و هدف گروه به خصوصیات اعضا و شرکت‌کنندگان گروه توجه کنید
پس از اینکه برای گروه خود اصولی را از کلام خدا برگرفتید، وقتی را صرف بررسی شرایط اعضای گروه کنید. بیانیه شما برای همه به یکسان قابل اعمال نیست. باید از خود بپرسید که اعضای گروه شما از چه طبقه‌ای هستند؟ متأهل هستند؟ بچه دارند؟ بچه‌ها در چه سنی هستند؟ در زندگی خود با چه چالش‌های خاصی روبرو هستند؟ این چالش‌ها چه تاثیر بر دعا یا نحوه مطالعه کتابمقدس می‌گذارد؟ آنها چطور نسبت به هم پاسخگو خواهند بود؟
حکمت، تمییز، و محبت کافی نیاز است تا آنچه را از کلام خدا آموخته‌اید در موقعیتهای مختلف و برای افرادی با ویژگی‌های منحصر به فرد آنان انطباق دهید. نباید فکر کنیم یک روش برای همه و در همه شرایط کار می‌کند.
بررسی یک چشم‌انداز به عنوان نمونه‌ای برای تعیین دید و هدف گروه خواننده این مطلب را در درک بهتر موضوع یاری خواهد کرد:

یک نمونه از بیانیه چشم‌انداز گروه خانگی

گروه خانگی ما پنج هدف را دنبال میکند که برای هر کدام شرح مختصری آمده است.
۱. در شناختن و خدمت به یکدیگر کوشا باشیم (اول تسالونیکیان ۲: ۷ تا ۸ و عبرانیان ۳: ۱۲ تا ۱۳)
ما هر هفته تلاش خواهیم کرد تا یکدیگر را بهتر شناخته و در مورد آنچه در دل و فکر خود داریم با هم صحبت کنیم. برای هم دعا کرده و از احوال هم جویا شویم بلکه بتوانیم باری از دوش هم برداریم. تلاش خواهیم کرد تا با هر آنچه که یاد می‌گیریم، خوب یا بد، در محبت به یکدیگر خدمت کنیم، به نیازهای یکدیگر برسیم، و در رشد و پیشرفت بیشتر یکدیگر را تشویق کنیم.
۲. با دعا به خداوند توکل و اعتماد کنیم (فیلیپیان ۴: ۶ تا ۷، عبرانیان ۴: ۱۴ تا ۱۶)
دعا سوخت دائمی گروه خانگی ماست. ما هر دقیقه و هر ساعت به خدا احتیاج داریم. بنابراین دعا را در هر امری دخیل میدانیم. ما برای هر نیازی به خدا رو میکنیم و او را منبع هر برکتی میدانیم. چه وقتی تنها و چه وقتی با هم هستیم، ما جمعی دعا کننده خواهیم بود، همیشه ستایش‌گر، همیشه توبه کننده، همیشه شکرگزار، همیشه جوینده.
۳. با خدا از طریق کلام او با ایمان و اشتیاق ملاقات کنیم (مزمور ۱۹: ۹ تا ۱۱ و دوم پطرس ۱: ۳ تا ۴)
کتاب‌مقدس نقش محوری در گروه ما خواهد داشت زیرا واجد کلام حیات‌بخش خداست. همانطور که مسیح فرمود «انسان تنها به نان زنده نیست، بلکه به هر کلامی که از دهان خدا صادر شود.» پس بیش از نان به آن نیاز داریم. همیشه غنا و زیبایی بیشتری در آن هست که کشف کرده و از کاربرد آن در زندگی خود لذت ببریم. ما به صورت مرتب و با وفاداری آن را خوانده و مطالعه می‌کنیم، با ایمان و با انتظار اینکه خداوند از طریق آن با ما سخن بگوید.
۴. در پی شاگردی عیسی باشیم چه اینجا و چه در سراسر جهان (متی ۲۸: ۱۹ تا ۲۰ و اعمال رسولان ۱: ۸)
مأموریتی که مسیح به ما بخشیده روشن است. بروید و شاگردان بسازید. خدا ما را نجات بخشید تا ما را بفرستد. می‌خواهد در دنیای تاریک نور جهان باشیم که سخت بدان محتاج است. ما وسیله رسانیدن خبر خوش خدا به تمام مردم و گردآورنده پرستندگان او از سراسر دنیا هستیم. برای همین باید هر جا که هستیم شجاعانه شاهد او باشیم و از کار او بین همه قوم‌های دنیا حمایت کنیم.
۵. نجات خود را با شادی به عمل آوریم (فیلیپیان ۲: ۱۱ تا ۱۲ و غلاطیان ۵: ۱ و ۱۳ و ۲۵)
ما متعهد هستیم که هر روزه بیشتر شبیه مسیح زندگی کنیم. این افتخاری است که از ما خواسته شده به شباهت مسیح درآییم، هر چند آسان و بی زحمت نیست ولی بی شک مهم و نیکو خواهد بود. هر ساله، هر هفته و هر روز قسمت‌هایی از زندگیمان را که در آن با ضعف، شکست، سقوط، مواجه شده‌ایم شناسایی کرده و از خدا طلب بخشش میکنیم و در پی اصلاح آن به یاری روح خدا میکوشیم.
این نمونه ای بود از یک بیانیه دید یا «چشم‌انداز» گروه. شما ممکن است چیزی مشابه این یا کاملا متفاوت تهیه کنید. مهم این است که چند هدف مشخص را ذکر کرده و به عنوان گروه بر آن متمرکز شوید. این کار باعث میشود تا بتوانید سلامت و پیشرفت گروه را ارزیابی کنید.

۱۳۹۴ آذر ۲۱, شنبه


گروه خانگی کلیسا چیست و چه چیزی نیست؟

Pst-hsgr05منصور برجی
|| رهبران با تجربه و سرشناس در امر گروه‌های خانگی، تعاریف نسبتاً متفاوتی از گروه‌های خانگی کلیسا ارائه می‌دهند. برخی آن را به این دلیل که شکلی از”اجتماع ایمان‌داران به منظور مطالعه کتاب‌مقدس و پرستش خدا“ است، «کلیسای خانگی» (house church)، و برخی دیگر به دلیل نحوه رشد این گروه‌ها، آن را «گروه سلولی» (cell group) خوانده‌اند. گروه دیگری از عنوان «گروه‌های کوچک» (small group) استفاده میکنند زیرا ممکن است محل جمع شدن جایی غیر از خانه، مثل محل کار، پارک یا قهوه‌خانه باشد. به علاوه این عنوان تاکید دارد که گروه برای موثر بودن و رسیدن به اهداف خود باید کوچک بماند و در صورت رشد، به گروه‌های دیگر تقسیم شود.
جول چامسکی گروه خانگی را به این ترتیب معرفی کرده است:
یک گروه کوچک که به منظور تقدیس و بنای روحانی و همچنین بشارت انجیل (به منظور تکثیر) به صورت مرتب با یکدیگر جمع شده و متعهد به شرکت در فعالیت‌های کلیسای محلی خود هستند.
بنابراین در این سری نوشته‌ها به تعریف گروه خانگی «کلیساـمحور» توجه خواهیم داشت، هر چند برخی اصول ارائه شده می‌تواند برای اعضا و رهبران کلیسای مستقل خانگی نیز مفید واقع شود.
یک گروه خانگی چهار خصوصیت عمده دارد:
نگاهی رو به بالا: شناخت خدا
نگاهی رو به درون: شناخت یکدیگر
نگاهی رو به بیرون: خدمت و بشارت به افراد خارج از گروه که مسیح را نمیشناسند
نگاهی رو به جلو: پرورش رهبران جدید
گروه‌های خانگی یک شکل نیستند و انعطاف‌پذیری بالایی دارند. به طور مثال، گروهی که اهداف بشارتی قوی دارد، مدت طولانی از جلسات خود را به سرودخوانی و دعا نمی‌گذراند و یا گروهی که برای دانشجویان تشکیل شده است، محتوی و قالب جلسات خود را با طبع، پرسش‌ها و نیازهای این قشر تطبیق داده است. گروه‌های خانگی مخصوص بانوان، یا جوانان نیز خصوصیات خاص خود را دارند. اما در همه آنها این چهار خصوصیت مشترک هستند. به عبارتی همه آنها تلاش میکنند تا «حکم بزرگ» (متی۲۲: ۳۶ـ۴۰) یعنی محبت و شناخت خدا و همسایه را تمرین کرده و به «مأموریت بزرگ» (متی۲۸: ۱۸ـ۲۰) یعنی بشارت و شاگردسازی وفادار باشند.

گروه خانگی چه چیزی نیست؟

توضیح چند نکته در مورد اینکه گروه خانگی چه چیزی نیست به درک بهتر موضوع کمک خواهد کرد.
کلیسای خانگی نیست
در برخی کشورها که به دلایل عملی یا امنیتی امکان شرکت در کلیساهای رسمی وجود ندارد ایمانداران به ناچار در خانه‌ها گردهم آمده و دعا و مراسم عبادی خود را برگزار می‌کنند. جمع و مشارکت ایمانداران در چنین شرایطی به دو معنی «کلیسا» نامیده می‌شود. اول اینکه کلیسا به جمع ایمانداران به مسیح که با هدف پرستش خدا دور هم جمع شده‌اند اطلاق می‌شود. به این ترتیب این جمع را میتوان در معنای کلی کلمه، کلیسا دانست. دوم اینکه، به دلیل عدم امکان شرکت در کلیسا، ممکن است آیین‌های کلیسایی همچون شام خداوند و تعمید آب نیز در این گروه‌ها انجام پذیرد. دور از انتظار نخواهد بود اگر ساختار اعتقادی و نظام کلیسایی نیز برای خود داشته باشند، هر چند ۱۰ نفر و یا کمتر هم عضو این کلیساها باشند. وجود کلیساهای خانگی در چنین شرایطی برکت بزرگی برای ایمانداران محسوب می‌شود و در کشورهایی مثل چین و ایران به رشد و گسترش فزاینده کلیسا انجامیده است.
اما برخی در اهمیت کلیساهای خانگی راه به افراط رفته و آن را جایگزینی اصیل برای کلیساهای رسمی و سازمانیافته‌تر می‌دانند. سخن در باب ارزیابی چنین ادعایی در حوصله این نوشتار نیست و در فرصت دیگری به آن خواهم پرداخت. اما گروه خانگی کلیسا محور و کلیسای خانگی هر کدام ارزش مخصوص به خود را دارند و یکی را نمی‌توان جایگزین دیگری دانست. چه بسا در یک کلیسای خانگی هم دو یا چند گروه خانگی تشکیل شود.
آنچه آگاهی به آن ضروری است، این است که «گروه خانگی» با «کلیسای خانگی» فرق عمده‌ای دارد. گروه خانگی از نظر اعتقادی، نظام رهبری، خط مشی کلی تابع یک کلیسای محلی است و مستقل نیست. دانستن این نکته از آن رو اهمیت دارد که ارتباط و هماهنگی گروههای خانگی را با کلیسای متبوع خود ضروری می‌سازد.
کاربرد عنوان «کلیسای خانگی» برای گروه‌های خانگیِ کلیسا محور یک مشکل دیگر نیز به همراه خواهد داشت و آن اینکه اعضا و میزبانان این جلسات را ترغیب خواهد کرد تا ساختار و نحوه اداره جلسات «کلیسای خانگی» را به شکل «کلیسا» اداره کنند. همانطور که در جای دیگری اشاره کرده‌ام، چنین رویکردی جنبههای برتر گروه خانگی را خنثی و غیرمؤثر میسازد.
محفلی بسته یا کلوبی انحصاری نیست
ممکن است فکر کنید گروه باید یکدست و با هم جور باشند! به این منظور تمام تلاش خود را بکنید که هماهنگی و شاید نزدیکی اعضا به هم نخورد. اما به یاد داشته باشد که گروه مثل یک سلول باید رشد و تکثیر یابد و گر نه دچار مرگ و زوال خواهد شد. هر چند صمیمیت و یکدستی اعضا خوب و مطلوب است، اما اجازه ندهید این موضوع به خودی خود هدف نهایی گروه شود. شما باید از نظر کمی نیز رشد کنید.
یک سازمان نیست
گروه خانگی صرفا یک طور سازماندهی اعضای بدن مسیح نیست. گروه خانگی همچون یک موجود زنده باید زنده و پویا باشد و نه ایستا. اگر رشد و تکثیر در یک گروه کاهش یافته و یا متوقف شود، طبیعی است که به نقطه پایان خود برسد. پس فکر سازماندهی آنقدر نباید برجسته شود که از رشد و پویندگی گروه بکاهد.
هفته‌ای یک بار نیست
گروه خانگی خیلی فراتر از جلسات هفتگی است. مثل یک خانواده ارتباط آن در بقیه روزهای هفته هم تداوم دارد. در طول هفته، اعضا با هم در ارتباط هستند و به یکدیگر توجه و مراقبت نشان میدهند. عجیب نیست که در جلسات یکشنبه کلیسا اعضای گروه خانگی به دنبال هم بگردند و کنار یکدیگر بنشینند.
کلاس درس نیست
هر چند هنگام بررسی کتاب‌مقدس در گروه‌های خانگی درسی هم ارائه میشود، اما این گروه صرفاً یک کلاس درس نیست. یعنی بخش تدریس (توسط یک فرد)، هسته مرکزی و قسمت اصلی گروه خانگی نیست. بیشترین درسآموزی در گروه خانگی در تبادل نظر و گفتگو با یکدیگر انجام می‌پذیرد. گروهی که کاربرد خود را با کلاس درس اشتباه گرفته باشد، به میزبان نیز به عنوان معلم یا منبع پاسخ به همه پرسش‌های مربوط به کتاب‌مقدس مینگرند. در حالی که میزبان گروه خانگی نقش یک راهنما را دارد و خود نیز در این سفر با دیگران همراه است. او اعضای گروه را به شرح تجربیات، احساسات و آموخته‌هایشان ترغیب میکند تا به واسطه خرد جمعی به شناخت بهتری از خدا و اراده او برای زندگیشان برسند.
صرفا جلسه مطالعه کتابمقدس نیست
بسیاری گروه خانگی را به عنوان جلسه مطالعه کتاب‌مقدس می‌شناسند. اگر چه درس در گروه خانگی حول محور کلام خدا می‌گردد، اما تمرکز و اولویت گروه خانگی هم‌فکری اعضا در مورد چگونگی به کار بستن تعالیم کتاب‌مقدس در زندگی آنان است و نه تعلیم دانش کتاب‌مقدسی توسط یک فرد.
فقط یک جلسه دعا نیست
اگر در جلسه خانگی دعا جای مهمی نداشته باشد، تاثیر گسترده و عمق کافی نخواهد داشت. با این حال، گروه خانگی تنها یک جلسه دعا نیست. یک گروه خانگی بخشی از برنامه‌های هر هفته خود را به دعا اختصاص میدهد و اعضای آن نیز در طول هفته برای یکدیگر دعا میکنند. هر از چند گاهی نیز، یک جلسه گروه به طور کامل به دعا کردن تخصیص می‌یابد. ولی در بقیه جلسات دعا تنها محور جلسات دعا نیست.
تنها یک کمیته خدمتی نیست
خدمت نیز همچون درس، مطالعه کتابمقدس، و دعا یکی از اهداف و بخش‌های مهم گروه خانگی است. اما گروه خانگی تنها یک کمیته خدمتی نیست. آنچه اعضای یک گروه را گرد هم میآورد هم فکری و رایزنی در مورد فعالیت‌های خدمتی نیست. همان‌گونه که در نگرش چند سویه (بالا، درون، بیرون،جلو) اشاره کردم، خدمت یکی از این ویژگی‌های گروه است و نه تمام آن.
جلسه روانکاوی و گروه درمانی نیست
جلسه گروه خانگی، جلسه روان‌کاوی و روان درمانی نیست. در گروه خانگی شفا از طریق ابراز افکار، احساسات و باورهای اعضا، شنیدن از یکدیگر، همدلی و دعا اتفاق میافتد. من به اهمیت جلسات مشاوره و روانکاوی باور دارم، اما نه در گروه خانگی.