۱۳۹۴ آبان ۹, شنبه

                                                         
                                               پرستش قلب زندگی ماست



پرستش قلب زندگی ما استدر قلب هر انسانی نیاز و احساس و شور پرستش وجود دارد و هر انسانی آن را بنوعی به اجراء در می آورد. بعضی یک رهبر سیاسی را در حد پرستش دوست دارند. بعضی پول و امور مادی را در حد پرستش دوست دارند که به آنها ماتریالیست گفته می شود. بعضی شغل و مقامشان را در حد پرستش دوست دارند. بعضی خانمشان را در حد پرستش دوست دارند و غیره.

بهر حال پرستش در قلب انسانها کاشته شده است. این خدا بوده که پرستش را در قلب انسانها کاشته است. خدا ما را برای پرستش خود و خشنودی خود آفریده است.
در مزمور 11:147 کلام خدا می گوید که پرستش ما باعث خشنودی خدا می شود و در یوحنا 23:4 می خوانیم که خدا جویای پرستندگان است. آیا به این ایمان دارید؟
شاید شما با شنیدن کلمه پرستش به یاد قسمتی از جلسات بیفتید یا به دعا یا به سرودها متمرکز شوید یا اگر از یک مذهب دیگر هستید عمل نماز یا دعا را یک پرستش بدانید ولی معنای پرستش خیلی وسیع تر از اینها است. 
پرستش موسیقی یا یک سبک موسیقی نیست. پرستش برای نفع شخصی نیست، یعنی اینکه بخواهیم از آن برای برکت شخصی استفاده بکنیم. بعضی می گویند این هفته پرستش خوبی داشتیم ولی هفته قبل نه و منظورشان این است که در پرستش از احساس خوبی برخوردار بودند یا خیر. پرستش برای نفع شخصی نیست.
پرستش همچنین قسمتی از زندگی شما نیست، بلکه همه زندگی شما است. از صبح که بیدار می شوید تا شب که می خوابید، زندگی شما می باید یک پرستش باشد و خدا را خشنود کند. موقعی که کار می کنید یا فوتبال بازی می کنید یا پیک نیک می روید یا هر کار دیگری که می کنید برای پرستش و خشنودی خدا باید باشد(کولسیان23:3) 
پرستش واقعی مانند مریم مجدلیه می باشد که تمام هوش و حواس او عیسی مسیح بود. زندگی او، هدف او، میهمانیهای او و تمام آمال و آرزوهای او در عیسی مسیح خلاصه می شد. وقتی مسیح مرد، برای مریم دنیا تمام شده بود، و وقتی مسیح را زنده دید، برای مریم همه چیز از نو شروع شد. واقعا" زندگی مریم مجدلیه می تواند نمونه زیبایی از پرستش باشد.
در کتاب مقدس همچنین می خوانیم که ما باید در جستجوی چیزهایی باشیم که خدا را خشنود می سازد و آنها را برای او انجام دهیم(افسسیان 10:5). اگر بردن خانواده من به یک پیک نیک باعث شادی قلب خدا می شود، که حتما" می شود، چرا آن را انجام ندهم. خیلی روحانی فکر نکنیم و نقشه نکشیم. گاهی اوقات خیلی چیزهای عادی و معمول باعث شادی قلب خدا می شود.

چه چیزهایی خدا را خشنود می سازد:

- خدا از این خوشحال می شود که او را بیشتر از هر چیز دیگری دوست داشته باشیم. اگر خدا را بیشتر از هر چیز دیگری دوست داشته باشیم، آنگاه همه چیزهای دیگر مثل زن و بچه و مادر و پدر و آشنایان و کار و ورزش را به آن اندازه که واقعا" شایسته است دوست خواهیم و به نوع خیلی زیباتر از کسی که زن و بچه اش را از خدا بیشتر دوست دارد.

- توکل به خدا نیز قلب خدا را خشنود می سازد. وقتی از نظر مالی در وضعیتی هستی که زیاد جالب نیست و در آنجا بجای توکل به انسان یا هر کس دیگر به خدا توکل می کنی، قلب خدا خشنود می شود. وقتی مشکلی پیش می آید و اول به سراغ خدا می روی، این قلب خدا را خشنود می سازد. وقتی مریض می شوی و اول از خداوند برای شفا خواهش می کنی یا حتی وقتی پیش دکتر می روی با دعا و با توکل به خدا پیش دکتر می روی، این قلب خدا را خشنود می سازد.

- وقتی از خدا اطاعت می کنیم، خدا را خشنود می کنیم. آیا این را می دانستید. بچه ای که از پدر و مادرش اطاعت می کند، قلب پدر و مادرش را شاد می سازد. همچنین ما در برابر خدا.

- وقتی ما از استعدادهایمان بطرز خوب و درست استفاده می کنیم، این نیز خدا را شاد می سازد(مزمور23:37).

- وقتی دائما" و بطور مداوم خدا را می پرستیم، این نیز خدا را خشنود می سازد. مانند ابراهیم که هر جا که می رفت قربانگاهی را بنا می کرد. قربانگاه شما باید در هر جایی ساخته شود.


خدا می خواهد دوست ما باشد و با ما دوستی عمیق برقرار کند. برای ایجاد دوستی عمیق با خدا باید به او وقت داد و در کلام او تفکر کرد. باید با او صمیمی شد و هر چقدر با او وقت بگذرانید، آنقدر با او صمیمی خواهید شد.
پرستش شخصیت ما را می سازد. پرستش ما را با خدا دوست می کند. پرستش برای ما پیروزی می آورد. پرستش از یک ایماندار قهرمان می سازد و پرستش بیشتر از همه اینکه قلب خدا را شاد می سازد و بر چهره او لبخند می آورد.
پرستش را زندگی خود بسازید و خواهید دید که زندگی شما دگرگون خواهد شد. اینکه روز را با دعا و مطالعه کلام خدا شروع کنیم خیلی عالی است و باید کرد، ولی بالاتر از آن، مهمترین مسئله این است که در طی روز وقت کافی به خدا بدهید. یعنی هر چند دفعه یکبار با او مصاحبت داشته باشید و او را بپرستید. گاهی اوقات لازم است فقط که یک توقفی به کارتان بدهید و او را بپرستید. من این کار را سر کارم می کنم و خیلی لذت می برم. شما هم آن را امتحان کنید.ا همه زندگیتان خداوند را بپرستید. با خانواده، سرکار، موقع بازی، موقع استراحت. بدانید که پرستش محدود به مکان و زمان خاصی نیست، بلکه زندگی ما است.

۱۳۹۴ آبان ۲, شنبه

                                                                  دیسیپلین یا انظباط روحانی

    

چرا بعضی ها در زندگی مسیحی رشد می كنند و بعضی ها رشد نمی كنند و در ایمان سرد می شوند؟ چرا بعضی ها زندگی پیروزمند مسیحی دارند و بعضی مدام مغلوب گناه می گردند؟ چرا بعضی ها هر روزه برای مسیح ثمر می آورند و دیگران در طول كل زندگی مسیحیشان بی ثمر می مانند ؟
نداشتن دیسیپلین یا انضباط روحانی علت شكست و رشد نكردن و ثمر نیاوردن بسیاری از مسیحیان است!

امروز می خواهیم در مورد دیسیپلین یا انضباط روحانی صحبت كنیم.
در ابتدا قسمتی از كلام خدا را باهم بخوانیم و دعا كنیم كه خداوند با كلام زنده و مقتدرش قلبها و زندگیهایمان را لمس كند.
"پس تو ای فرزندم، در فیضی که در مسیح عیسی است نیرومند شو، و آنچه را که در حضور گواهان بسیار از من شنیدی، به مردمان امینی بسپار که از عهدۀ آموزش دیگران نیز برآیند. همچون سربازِ شایستۀ مسیحْ عیسی، در تحمّل رنجها سهیم باش. هیچ‌کس به‌هنگام سربازی، خود را گرفتار مشغولیتهای زندگی نمی‌سازد، چرا‌که خواهان جلب خشنودی فرماندۀ خویش است. به همینسان، ورزشکاری که در میدان مسابقه هماوردی می‌کند، تاج پیروزی را دریافت نخواهد کرد، اگر به‌قانونْ هماوردی نکرده باشد. آن که باید نخست از محصول نصیب ببرد، کشاورزی است که محنت کشیده است. به آنچه می‌گویم بیندیش، که خداوند تو را در فهم همۀ اینها بصیرت خواهد بخشید. " (دوم تیموتائوس 2:1-7)
دیسیپلین روحانی یعنی هر چیزی را در جای خود قرار دهیم و به بهترین نحو آنرا انجام دهیم. دیسیپلین روحانی یعنی اولویت های زندگی ما مشخص شده و زمانها و استعدادهای ما بر اساس آن اولویتها تقسیم گردد. من خودم تصمیم گرفته ام به زندگیم دیسیپلین روحانی بیشتری ببخشم. شاید فکر کنید انضباط روحانی شریعت است و ما از آن آزاد هستیم ولی اینطور نیست، ما متاسفانه به عنوان ایمانداران خیلی اوقات در گیجی بسر می بریم، نمی دانیم که هستیم، نمی دانیم خدا کیست، نمی دانیم چه باید بکنیم و خیلی وقتها هدف زندگیمان را گم می کنیم. در قرائت بالا ایماندار به سرباز، دونده و کارگر تشبیه شده است که در هر سه آنها قوانینی وجود دارد. زندگی مسیحی نوعی تفریح و سرگرمی نیست بلکه جنگ است و در جنگ وقت مرخصی نیست، مسابقه دو است و هر دونده رژیم و تمرین های سختی دارد. اگر زندگی یک سرباز، یک ورزشکار و یک کارگر و کارمند نظم دارد، چقدر بیشتر زندگی ما بعنوان فرزندان خدا باید دارای دیسیپلین روحانی و نظم باشد. خدا خودش خدای منظمی است، یکی از کتب کتاب مقدس اعداد نام دارد که اعداد و ارقام و اسامی افراد در آن نشان می دهد خدا چقدر در کارهایش دقیق و منظم است. (كتب تواریخ نیز دقیق بودن خدا را نشان می دهد) مسیح خدای تجسم یافته هم دیسیپلین داشت. او همیشه و به طور منظم به کنیسه می رفت، او قبل از شروع خدمتش در نجاری پدرش کار می کرد و بیكار نمی چرخید (قابل توجه ایماندارنی كه عادت به این نوع زندگی دارند!)، او با نظم و مستمر دعا می کرد، او برای رفتن به صلیب مصمم بود و اجازه نداد هیچ چیز مانع خدمتش گردد، خدمت او دیسیپلین خاصی داشت و در مواقع لازم به شهرهای مختلف می رفت. او هدف داشت و هدفش را درست به اتمام رسانید و باعث نجات ما گردید.
مسیحیان پیروزمند هم در طول تاریخ زندگی روحانی منظمی داشته اند.

پیغام من امروز دو قسمت دارد .
1-دیسیپلین روحانی برای رشد
2- دیسیپلین روحانی برای خدمت

1-دیسیپلین روحانی برای رشد:
چه کارهای بکنیم تا رشد کنیم؟
کارها و زندگی ما در رشدمان تاثیر دارد. این علت آن چیزی است كه بعضی ها رشد می كنند و بعضی ها پسرفت می كنند!
آیا به طور منظم دعا می کنیم؟ آیا به طور منظم کلام خدا را می خوانیم؟ آیا به طور منظم در جلسات کلیسایی شرکت می کنیم؟ آیا به طور منظم روزه می گیریم؟ آیا به طور منظم به خدا هدیه می دهیم؟ آیا به طور منظم در اطاعت از خدا و غلبه بر گناه و شیطان هستیم؟
انجام این موارد و تمام چیزهای که کلام خدا می گوید به طور منظم، باعث رشد ما می گردد تا به شباهت مسیح در آییم و برای هر عمل نیک در دستان خدا موثر باشیم.
دعا نبض روحانی ماست، ما با دعا کردن دعا را یاد می گیریم، امروز جهان به مردان و زنان دعا نیازمند است، هیچ اشکالی ندارد که ما به چیزهای خوب عادت کنیم. مثلا همانطور که صبحها صورتمان را می شوییم و صبحانه می خوریم و دندانهایمان را مسواک می زنیم، یاد بگیریم که هر صبح به حضور خدا برویم. عادت کنیم ساعات خوبمان را به خدا بدهیم. دعای خوب چه خصوصیاتی دارد؟ دعای خوب دعای پر از احساسات بر خلاف تصور خیلی ها نیست اگرچه احساسات جای مهم خود را دارد، دعا جای تعلیم دادن به دیگران نیست، دعا جای نشان دادن خود نیست، دعای خوب و قوی دعایی است که جواب دارد. در بیداری کره جنوبی مردم هر صبح از ساعت 5 تا 7 به کلیسا به حضور خدا می رفتند. ما هم اگر تا حالا رازگاهان نداریم از الان تصمیم بگیریم که این دیسیپلین روحانی را وارد زندگی خود کنیم. در دعا می توانیم سرود بخوانیم، مزامیر بخوانیم، شفاعت کنیم، نیازها و مشکلاتمان را به حضور او ببریم. از روح پر شویم. شاید بگویید من می خواهم ولی حوصله و میل دعا ندارم. ما باید بر تنبلی خود غلبه کنیم. گاهی برای غلبه بر بی میلی می توانیم دعایمان را بنویسیم. با نوشتن با خدا راز و نیاز کردن خیلی به من کمک کرده است و به شما توصیه می کنم گاهی این روش را امتحان کنید. ما باید عادت کنیم در طول روز و در شب هم به حضور خدا برویم، ما باید هر شب در دعا زندگیمان و خودمان را تفتیش کنیم تا بتوانیم رشد کنیم. قانون رشد خیلی ساده است، به خدا وقت بده و او تو را مثل خود خواهد ساخت. ما باید یاد بگیریم در حضور خدا بمانیم و این حضور خدا را وارد زندگی خود کنیم و به زندگی دیگران ببریم.

عامل دیگر در رشد ما کلام خدا است. خیلی از ایمانداران در طول عمرشان متاسفانه حتی یکبار هم کامل کتاب مقدس را دقیق نمی خوانند! من خودم برنامه ای دارم که در هر سال یکبار عهد عتیق و دو بار عهد جدید را بخوانم. ولی خواندن خالی هم فایده ندارد، ما باید آنرا درست بفهمیم تا اگر از ما کسی سئوال کرد بتوانیم درست جواب دهیم. ما برای غذا خوردن، خوابیدن، حمام رفتن، تلفنی صحبت کردن، تلویزیون نگاه کردن و روزنامه خواندن وقت داریم، چرا نباید برای کلامی که پایدارتر از آسمان و زمین است وقت نگذاریم! کتابی که مهمتر از همه کتب جهان است، کتابی که قدرت دارد زندگیها را عوض کند. بیاید تصمیم بگیریم که با این کتاب آشتی کنیم. آن را بخوانیم و بخوریم تا جزی از وجود ما گردد و از آن اطاعت کنیم. خیلیها امروز دنبال مکاشفات جدید و کلامی از خدا هستند در حالیکه کلام خدا را نمی خوانند! بگذارید به شما یک اصلی را بگویم خدا معمولا با کسانی که کلامش را نمی خوانند، صحبت نمی کند و به کسانی که دعا نمی کنند جواب نمی دهد. پس بگذارید خدا با کلامش هر روزه با شما صحبت کند، کلامی که به ما حکمت، تقدس، محبت، شناخت و شادی و ایمان می بخشد.
مورد دیگری که می خواهم در مورد آن صحبت کنم رشد در مشکلات است، خیلی وقتها خارها که همان مشکلات زندگی ما هستند ما را فلج می کنند و اجازه رشد و خدمت را به ما نمی دهند.
ما باید مشکلاتمان را به حضور خدا ببریم، دلهایمان را به حضور او بریزیم و خود را در خداوند مثل داود تقویت کنیم، باید در هر مشکلی بدانیم که مسیح خدا برای من مرده است، او مرا همیشه و در هر وضعیتی دوست دارد، او برای من از قبر خارج شده و به آسمان رفته و امروز زنده است و برای من و مشکل من شفاعت می کند. بدانیم که هیچ چیز خارج از اراده خدا اتفاق نمی افتد، او مسائل کوچک و بزرگ ما را می بیند و اگر در او بمانیم اراده او که نیکوترین است برای ما اتفاق خواهد افتاد. (رومیان 8:28)
در تورات می بینیم که شمشون یا سامسون یکبار هزار دشمن را یکنفره از بین برد و مطمئنا او اینکار را یکی یکی می کرد، بنابرین ما هم می توانیم بر مشکلاتمان یکی یکی به قوت خدا فارغ آئیم. مشکلات وسایلی هستند که می توانند کمک کنند ما در خدا رشد کنیم.

مورد دیگر که برای رشد ما مهم است، مساله روزه و سلامت جسم ما است. ما هر چقدر هم روحانی باشیم ولی اگر جسممان سالم نباشد نمی توانیم بطرز موثر خدا را خدمت کنیم بنابرین باید در جهت سلامت جسممان بکوشیم، درست بخوریم و درست بخوابیم. روزه از فرامین عهد عتیق و عهد جدید است و همواره در تاریخ کلیسا استفاده شده است. همانطور که دعا و کمک به مردم مهم است روزه هم جایگاه خاص خود را دارد. ما با روزه اولا بدن خود را تحت کنترل نگه می داریم و به آن می گوییم که صاحب بدن ما خداوند است نه نفس و شهوات ما. روزه باید هدفمند باشد. خوب است حداقل هفته ای یکروز روزه بگیریم. روزه انواع مختلفی دارد ولی معمول ترین آن نخوردن هیچ چیز تا بعدازظهر است. ما باید به روزه هم عادت کنیم البته باید مواظب باشیم که با از دست دادن مفهوم و هدفش تبدیل به شریعت نگردد. کلیساهای رسولی (کاتولیک و ارتودکس) و بعضی از پروتستانها 40 روز قبل از قیام مسیح روزه می گیرند. پس دیسیپلین روزه را هم وارد برنامه زندگی خود کنیم.
مورد دیگر برای رشد غلبه بر گناه است. ما متاسفانه زندگی روحانی مان شده گناه کردن و توبه کردن. گاهی از من می پرسند تا چه موقع یا چند بار گناه ما بخشیده می شود، کتاب مقدس می گوید تا زمانیکه ما توبه واقعی کنیم گناه ما بخشیده می شود ولی برای رشد نمی توان همیشه بیمار بود و اگر ما مستمر گناه می کنیم باید در مورد حقانیت توبه هایمان شک کنیم. خدا می خواهد که ما از گناه آزاد باشیم. برای پیروزی بر گناه، وسوسه ها و شیطان باید به خدا نزدیک شد، از گناه و وسوسه ها دور ماند، در مواقعی مثل یوسف از بعضی جاها فرار کرد، بعضی مواقع تا به خون مقاومت کرد، باید مثل مسیح با کلام خدا مجهز بوده و شیطان را با آن شکست داد، گاهی می توان به شیطان و وسوسه نهیب داد، فراموش نکنیم که ما توان پیروزی بر وسوسه ها و گناه نکردن را به کمک خداوند داریم. (اول قرنتیان 10:13)
می خواهم چیز جالبی برایتان بگویم، بعضی از پدران کلیسا اعتقاد داشتند که بعد از تعمید تنها یکبار یک گناه بخشیده می شود و برای بار دوم بخشیده نمی شود. شاید کمی سخت گیرانه و غیر كتاب مقدسی باشد ولی نشاندهنده غیرت آنها برای تقدس و عمق توبه آنها بود و وقتی کلام خدا را هم می خوانیم می بینیم که خدا از ما انتظار تقدس و زندگی پاک و کامل و بدون گناهی را دارد.
گناه دزد برکت است تا زمانیکه در زندگیمان گناه است برکات جاری نمی شود.

دیسیپلین دیگری که باید داشته باشیم، شرکت منظم در جلسات کلیسایی و در اطاعت کلیسایمان ماندن است. جلسات کلیسایی نمونه کوچکی از آسمان است و ما اگر از آن غفلت می کنیم در زندگی روحانیمان رشد نمی کنیم. توما یکبار غایب بود و مسیح آمد، ما هم با غیبتهایمان شاید حضور مسیح، کلام و لمس مسیح را از دست بدهیم. شرکت در کلیسا و مشارکت با ایمانداران یک دستور کتاب مقدسی است. (عبرانیان 10:25) مسیحی تنها در خانه مثل زغالی است که تنها افتاده است و به زودی سرد خواهد شد. ما باید آمدن به کلیسایمان هم با هدف باشد و نباید به عادتی بی ثمر تبدیل شود. قبل از کلیسا آمدن دعا کنیم که خدا امروز در کلیسایش و در ما کار کند.
انضباط دیگر برای رشد، راههای غلبه بر غم و افسردگی است. چون به شخصه مشاهده کرده ام که چگونه غم ما را به گناه و بی هدفی و نا امیدی می کشاند. برای غلبه بر آن 4 راه پیشنهاد می کنم.
1- خدا را بپرست (زبانها، با عقل، سرود خواندن یا شنیدن، مزامیر)
2- جایگاه خود را در مسیح با صدایی بلند با ایمان اقرار کن و به خدایت، به دشمنت (شیطان)، به خودت و دیگران اعلام كن.
3- وعده های خدا را برای این شرایط بخوان و به آن ایمان داشته باش.
4- با ایمانداران مشارکت برقرار کن.
کلا ما برای رشدمان باید بدانیم 1- چه بکنیم 2-آنچه را می دانیم، انجام دهیم.
انضباط روحانی یعنی آنچه را که یاد گرفته ایم، بطور منظم و به طرز خوبی انجام دهیم.

2- دیسیپلین روحانی برای خدمت:
اگر انجیل را به دقت بخوانیم می بینیم که مسیح به شاگردانش در مراحل مختلف سه کلمه گفت:"بیاید(متی 4:19) - بمانید(لوقا 24:49) - بروید(اعمال 1:8)" ما اول باید نزد مسیح بیاییم بعد باید در حضور او بمانیم و بعد باید پیش مردم برویم و حضور و پیغام انجیل را به آنها به طرق مختلف برسانیم.
زندگی روحانی ما هم 3 مرحله دارد. 1- نجات 2- رشد 3- خدمت.
آیا شما برای خدمت به خدا رویا و اهدافی دارید؟ آیا می خواهید و می توانید کاری برای خدا انجام دهید؟ آیا در جهت رسیدن به اهداف خدمتیمان برنامه ای داریم؟ ما اگر فقط گیرنده باشیم به مرداب تبدیل می شویم و اگر تنها دهنده باشیم بزودی خشك می شویم. باید یاد بگیریم كه از خدا دریافت كنیم و به مردم بدهیم. به قول یونگی چو (كشیش ارشد بزرگترین كلیسای جهان در كره جنوبی كه كلیسایش حدود 1 ملییون عضو دارد) :" هر ایمانداری باید شاگرد و معلم باشد."
اگر ندانیم به کجا می خواهیم برسیم خوب به جای نمی رسیم. خوب است همواره اهدافمان را بنویسیم و هر از چند گاهی آنها را بررسی کنیم تا زندگی هدفمند، با برنامه و منظمی داشته باشیم.
ایمانداری که تشنه خداوند بود روزی به من گفت که من عطای شفا می خواهم، من غیرت او را تشویق کردم و توضیحاتی دادم که قبل از آن او باید در دعا و تعلیم رشد کند و چند کتاب (از جمله كتاب قهرمان ایمان و شفای الهی را) به او معرفی کردم. او بزودی عطای زبانها را دریافت کرد و حتی چند نفر هم بوسیله دعاهای او شفا و برکت و پری روح القدس را یافتند و این نشان می دهد داشتن هدف مصمم برای رشد و خدمت چقدر مفید می تواند باشد.
اولین خدمت را از نجات خانواده شروع می کنم. هر ایمانداری که نجات می یابد، آرزوی او این است که خانواده اش هم نجات یابد و چقدر جای خوشحالی است که اراده خدا هم نجات همه و مخصوصا خانواده ایماندار است. برای انجام این خدمت ما باید در تقدس و محبت مسیحایی زندگی کنیم، برای آنها مرتب دعا کنیم، و کلام خدا را مستقیم و غیر مستقیم به آنها بشارت دهیم. باید زندگیهای دگرگون شده ما را ببینند، باید شادی و آرامش ما را ببینند و باید به همه سئوالاتی که مانع از ایمان آوردن آنها است جواب دهیم. باید با آنها رابطه دوستی داشته باشیم تا آنها به ما اعتماد کنند. اگر این موارد را بطور منظم رعایت کنیم می توانیم امیدوار باشیم که به احتمال زیاد خانواده مان نجات خواهند یافت.

در مورد خدمت باید بدانیم که همه ما که نجات یافته ایم جزو بدن مسیح هستیم و عضوی در بدن مسیح نیست که بدرد نخورد. ما باید بدانیم که وظایفی به دوش ماست که با توجه به شخصیتمان و موقعیت هایمان فقط خودمان می توانیم آن را انجام دهیم و اگر انجام ندهیم کس دیگری آنرا انجام نخواهد داد. شاید شما مثل چشم مهم نباشید ولی شاید پلکی باشید که از چشم محافظت می کند، شاید حضور و محبت و تشویق های شما عاملی مهم در موفقیت شبانتان باشد. شاید شما پطرس نباشید ولی شاید آندریاسی باشید که پطرس ها را نزد مسیح می آورید. ما باید خدمت خودمان را در خدا باور کنیم. از شما خواهش می کنم به خودتان به عنوان فرزندان خدا نگاه کنید. به نظر من زندگی پر محبت و مقدس و شخص دعا بودن و بشارت مهمترین خدماتی هستند که به همه ما سپرده شده است. تشویق کردن دیگران، تلفن کردن، ملاقات رفتن، یک لبخند محبت آمیز و دست دادن همه می تواند نوعی خدمت به مردم باشد. امروز کلیساها همچنین به خادمین رسمی هم نیز دارند و اگر ما که خدا را شناخته ایم سکوت کنیم، دیگران چگونه خدا را بشناسند! ما باید قلمرو دید فکرمان را برای خدمت وسعت ببخشیم تا بتوانیم همه را محبت و خدمت نماییم. کمک های مالی به کلیسا برای کار بشارت و برای کمک به فقیران نوعی خدمت است. استفاده از استعدادهای که خدا به ما داده مثل صدای خوب برای پرستش خدا، موسیقی ، نقاشی و ... در کلیسا نوعی خدمت است. نصیحت کردن و دادن مشورت های درست به دوستان خدمتی است که می تواند مسیر زندگیها را عوض کند. خدمت می تواند در گروههای مختلف مثل بچه ها، نوجوانان، جوانان، زنان، مردان، خانواده ها، زوجهای جوان، مجردها، طلاق گرفته ها، پیران، معتادها، زناکاران، سقط جنین کنندگان، بیوه ها، یتیمان، فقیران، غریبان، زندانیان، سربازان، دانشجویان، ماتمیان، جذامیان، نابینایان، معلولین و عقب ماندگان ذهنی و ... باشد.

افرادی چون مادر ترزا در بین جذامی ها و کسانی که در حال مرگ بودند خدمات ارزنده ای انجام داده اند. هنری نیومن شبانی بود که سالهای آخر عمرش را وقف خدمت به معلولین ذهنی و مخصوصا قطع نخاهی ها کرد. مهمان نوازی نوعی خدمت است. استفاده درست از عطایای روح القدس نوعی خدمت است. پس می بینید خدمت فقط موعظه و ایستادن روی منبر نیست. در غمها و شادی های مردم شریک بودن خدمت است. ماتمیان را تسلی دادن خدمت است. جواب سئوالات مردم را که مانع ایمان آنها می شود دادن خدمت است. ترجمه و تالیف کتب مفید روحانی خدمت است. تعلیم کلام خدا خدمت است. امید بخشیدن به ناامیدان و آزادی اسیران خدمت است. در جهت صلح در دنیا و آزادی و جهانی بهتر کوشیدن خدمت است. خدمات می تواند ایترنتی، ماهواره ای، رادیویی و نشریاتی و .. ... باشد. وقت دادن به مردم و اهمیت دادن به آنها خدمت است.

نتیجه: ما خوانده شده ایم تا مسیح وار زندگی کنیم. کلام خدا در جامعه 9:10 می گوید:"هر چه دستت به جهت عمل نمودن بیابد، همان را با توانایی خود به عمل آور چونکه در عالم اموات که به آن می روی نه کار و نه تدبیر و نه علم و نه حکمت است." ما باید آنچه درست است قبل از اینکه دیر شود و وقتمان تمام شود انجام دهیم تا بعدا جای برای پشیمانی نباشد.
ما باید عادت کنیم از عادات بدمان آزاد گردیم و عاداتی کتاب مقدسی داشته باشیم. کلام خدا می گوید:" روحی که خدا به ما بخشیده نه روح ترس، بلکه روح قوت، محبت و انضباط است." (دوم تیم 1:7) اگر خود را پر از روح می دانید باید انضباط روحانی داشته باشید.
ما باید تصمیم بگیریم که روند رشد و خدمتمان را شفا دهیم تا مسیحیانی بهتر و موثر گردیم.
مطالعه کتاب انضباط روحانی نوشته ریچارد فوستر و تشبه به مسیح نوشته توماس آکمپیس را هم در مورد دیسیپلین روحانی توصیه می کنم.
دعا کنیم تا خداوند امروز در زندگیهایمان تغییراتی واقعی بوجود آورد.

-----------------------
یادداشتهای مهم و تاكیدهای خاص:
1- زندگی مسیحی نوعی تفریح و سرگرمی نیست بلکه جنگ است و در جنگ وقت مرخصی نیست، زندگی مسیحی مسابقه دو است و هر دونده رژیم و تمرین های سختی دارد. اگر زندگی یک سرباز، یک ورزشکار و یک کارگر نظم دارد، چقدر بیشتر زندگی ما بعنوان فرزندان خدا باید دارای دیسیپلین روحانی و نظم باشد.
2- هیچ اشکالی ندارد که ما به چیزهای خوب مثل دعای منظم، روزه منظم، قرائت كلام منظم، بشارت منظم، ده یك منظم و... عادت کنیم.
3- دعای خوب و قوی دعایی است که جواب دارد!
4- قانون رشد خیلی ساده است، به خدا وقت بده و او تو را مثل خود خواهد ساخت.
5- بیاید تصمیم بگیریم که با كتاب مقدس آشتی کنیم و به آن ایمان داشته باشیم.
6- خدا معمولا با کسانی که کلامش را نمی خوانند، صحبت نمی کند و به کسانی که دعا نمی کنند جواب نمی دهد.
7- ما هر چقدر هم روحانی باشیم ولی اگر جسممان سالم نباشد نمی توانیم بطرز موثر خدا را خدمت کنیم بنابرین باید در جهت سلامت جسممان بکوشیم.
8- اگر ما مستمر گناه می کنیم باید در مورد حقانیت توبه هایمان شک کنیم.
9- گناه دزد برکت است تا زمانیکه در زندگیمان گناه است برکات جاری نمی شود. ولی همیشه بركات و آیات نشان دهنده تقدس و الهیات درست نیست!
10-جلسات کلیسایی نمونه کوچکی از آسمان است و ما اگر از آن غفلت می کنیم در زندگی روحانیمان رشد نمی کنیم. توما یکبار غایب بود و مسیح آمد، ما هم با غیبتهایمان شاید حضور مسیح، کلام و لمس مسیح را از دست بدهیم. شرکت در کلیسا و مشارکت با ایمانداران یک دستور کتاب مقدسی است. (عبرانیان 10:25)
11 - اگر ندانیم به کجا می خواهیم برسیم خوب به جای نمی رسیم. خوب است همواره اهدافمان را بنویسیم و هر از چند گاهی آنها را بررسی کنیم تا زندگی هدفمند، با برنامه و منظمی داشته باشیم.
12 - ما اگر فقط گیرنده باشیم به مرداب تبدیل می شویم و اگر تنها دهنده باشیم بزودی خشك می شویم.
13- خدمت فقط موعظه و ایستادن روی منبر نیست.
14- اراده خدا نجات همه و مخصوصا خانواده ایماندار است.
15- عضوی در بدن مسیح نیست که بدرد نخورد .
16- اگر ما که خدا را شناخته ایم سکوت کنیم، دیگران چگونه خدا را بشناسند!

۱۳۹۴ مهر ۳۰, پنجشنبه


آزادی و مسئولیت مسیحی
 
دکتر مهرداد فاتحی

 

مقدمه

پولس رسول در غلاطیان ۵:‏۱ می‌گوید:+مسیح ما را آزاد کرد تا آزاد باشیم. پس استوار بایستید و بار دیگر خود را گرفتار یوغ بندگی مسازید.; معنی این آزادی چیست و حدود آن برای یک مسیحی کجاست؟ مقصود پولس از آزادی در اینجا آزادی از شریعت است. ولی موضوع آزادی از شریعت کج‌فهمی‌های زیادی را سبب گردیده و برداشتهای اشتباه بسیار در این خصوص وجود دارد.
برخی آزادی از شریعت را آزادی از هر قانون اخلاقی می‌دانند. به گمان اینان اخلاق مسیحی اخلاقی است خودجوش که نتیجه عمل مستقیم و لحظه به لحظه روح خدا در درون شخص است. و از این نتیجه می‌گیرند که فرد مسیحی دیگر تابع هیچگونه قانون اخلاقی خارجی و مشخص که بتوان آن را کمابیش تعریف کرد، نیست. تنها وظیفه او توجه کامل به صدای درونی روح و تسلیم و اطاعت در برابر آن است. رجوع به هر گونه قانون یا مجموعه‌ای از قوانین و اصول اخلاقی به منزله اسارتی دوباره در قید شریعتی تازه است.
آنچه به این طرز فکر دامن می‌زند این باور است که مسیحیت نه دین شریعت، بلکه دین فیض است. مسیحی دیگر نه با اجرای شریعت، بلکه با قبول فیض خدا در مسیح است که نجات پیدا می‌کند. و از این برداشتِ نه چندان دقیق، این نتیجه اخذ می‌شود که مسیحی دیگر از قید هر شریعت یا قانون اخلاقی آزاد است. این کج‌فهمی خصوصاً در میان کسانی که از مذاهب شریعتی به مسیحیت می‌گروند رواج بسیار دارد، به گونه‌ای که به محض فراخواندن ایشان به اتخاذ شیوه معینی از رفتار و یا نهی ایشان از انجام برخی کارها، فریاد اعتراض سر می‌دهند که ما از شریعت آزاد شده‌ایم و شما می‌خواهید بار دیگر ما را در قید آن بگذارید.
برخی دیگر آزادی از شریعت را به معنی آزادی از هر گونه مقررات کلیسایی می‌دانند و از این رو نسبت به هرگونه نظام اداری و آئین کلیسایی بدبین هستند. برخی دیگر از این هم فراتر می‌روند و به نام آزادی از شریعت با هر گونه رفتار برنامه‌ریزی شده دینی _ کلیسایی (تشکیلات) و یا با هرگونه سنت و رفتار منظم گروهی (تشریفات) مخالفت می‌ورزند. برای رفع این کج‌فهمی‌ها باید کلام خدا را به دقت بررسی کرد تا دریافت که آزادی از شریعت چه هست و چه نیست.

آزادی از شریعت چیست؟

مقصود پولس از "آزادی" در آیه نقل شده در بالا و آیات مشابه آن نه آزادی به معنای کلی بلکه آزادی از شریعت است، و منظور از شریعت هم شریعت موسی است. هرجا که پولس کلمه شریعت را به معنای معمول آن به کار می‌برد، مقصودش نه شریعت یا قانون به طور کلی بلکه شریعتی بخصوص، یعنی شریعت موسی است. بنابراین هرگاه پولس می‌گوید که ما مسیحیان دیگر زیر شریعت نیستیم یا از شریعت آزاد شده‌ایم مقصودش آزادی از هر شریعت، قانون یا مقرراتی نیست. پس برای درک مفهوم آزادی از شریعت باید نخست نقش شریعت را در نقشه خدا و رابطه او با قومش بفهمیم.
شریعت موسی سند قانونی عهدی بود که خدا با قوم یهود بست، عهدی که بدان عهد قدیم یا پیمان دیرین گویند. خدا در وفا به وعده‌ای که به ابراهیم داده بود و در راستای نقشه خود برای نجات و بازسازی جهان، قوم اسرائیل را با دست قوی و معجزات عظیم از اسارت مصر و مصریان نجات داد و سپس در پای کوه سینا با ایشان عهد بست که خدای ایشان باشد و آنها قوم او باشند. شریعت، سند قانونی این عهد بود که در آن علاوه بر تاریخچه رابطه خدا با قوم‌، سهم طرفین عهد در حفظ آن مشخص شده بود (مثلاً خروج ۲۰:‏۱-‏۱۷).
حال، کلام خدا به ما می‌گوید که قوم اسرائیل با گناه و عصیان خود، این عهد را شکستند و در نتیجه، مورد غضب و تنبیه خدا قرار گرفته، دوباره به سرزمین اسارت و بندگی بازگشتند (این بار، اسارت بابل). از این پس شریعت به سند محکومیت آنها بدل شد و به جای حیات بخشیدن و تضمین حمایت و پشتیبانی همه جانبه خدا از آنان (در یک لغت، برکت)، اسارت، تیره‌روزی و حاکمیت قدرتهای ظالم (در یک لغت، لعنت) را برایشان به ارمغان آورد. اما خدا توسط انبیای خود وعده داد که قوم خود را بار دیگر آزاد خواهد کرد و گناهان آنها را آمرزیده، عهدی جدید با ایشان خواهد بست که قوم بتوانند آن را نگاه دارند (ارمیا ۳۱:‏۳۱-‏۳۴). در اینجا این سئوال مطرح می‌شود که مگر خدا از پیش نمی‌دانست قوم اسرائیل قادر به انجام شریعت نخواهند بود، پس اساساً چرا شریعت را به آنها داد و اشکال شریعت در کجا بود؟

هدف از دادن شریعت موسی چه بود؟

۱- هدف از دادن شریعت این نبود که یهودیان با نگاه داشتن آن نجات پیدا کنند و رستگار شوند، بلکه تا قوم نجات‌یافته خدا او را بشناسند و اراده و خصوصیات او را بدانند و بتوانند به عنوان فرزندان خدا در حضور خدا زندگی کنند و از برکات او در همه ابعاد فردی و اجتماعی برخوردار شوند. در اینجا کج‌فهمی بزرگی در میان بسیاری از مسیحیان وجود دارد که برای رفع آن توضیح بیشتر لازم است. برخی بر این گمانند که شریعت و فیض ضد هم‌اند و خدا تا پیش از آمدن مسیح با قوم اسرائیل مطابق شریعت رفتار می‌کرد و تنها پس از آمدن مسیح است که خدا با مردم بر اساس فیض رفتار می‌کند. اما حقیقت این است که خدا در هیچ زمانی و در هیچ دوره‌ای با انسان جز بر اساس فیض رفتار نکرده و نمی‌کند.
به قول پولس، +هیچ بشری با به جا آوردن اعمال شریعت، در نظر خدا پارسا شمرده نمی‌شود; (رومیان ۳:‏۲۰)، نه پیش از مسیح و نه پس از آن، و خدا این را بهتر از هر کسی می‌دانست و می‌داند. چنانکه در کتاب خروج می‌خوانیم، خدا نخست قوم اسرائیل را از اسارت و بندگی نجات داد و تنها پس از آن بود که شریعت را به آنها ارزانی داشت تا به پاس آنچه برایشان کرده بود و برای اینکه بتوانند با خدا زندگی کنند، آن را نگاه دارند. به دیگر سخن، آنگاه که قوم در مصر فریاد خود را به درگاه خدا بلند کردند و از او کمک خواستند، او اول شریعت خود را به آنها نداد و نگفت که اگر آن را نگاه دارند نجاتشان خواهد داد. برعکس، نخست نجاتشان داد و سپس قوانین اخلاقی خود را در اختیارشان گذاشت، و این چیزی جز فیض نیست!
۲- هدف از دادن شریعت این بود که گناه را به انسان آشکار کند و او را از گناهش آگاه سازد. +شریعت تنها گناه را به ما می‌شناساند; (روم ۳:‏۲۰). به عبارت دیگر، شریعت همچون آینه‌ای بود که وضع انسان را به او نشان می‌داد.
۳- شریعت به این منظور داده شد که به گناه جنبه قانونی و شرعی بدهد و مجازات قانونی را ایجاب کند. با شریعت گناه به تجاوز از قانون تبدیل شد. +زیرا پیش از آنکه شریعت داده شود، گناه در جهان وجود داشت، اما هرگاه شریعتی نباشد، گناه به حساب نمی‌آید; (روم ۵:‏۱۳).
۴- شریعت داده شد تا دامنه گناه را تا آمدن مسیح محدود کند. در غلاطیان ۳:‏۲۳-‏۲۴ و ۴:‏۲، پولس شریعت را به غلامی تشبیه می‌کند که رومیانٍ متمول به عنوان مربی پسران خود بر می‌گماشتند و وظیفه آن غلام که معمولاً از میان افراد تحصیل کرده و با فرهنگ انتخاب می‌شد، این بود که همیشه مراقب بچه‌های ارباب باشد و آنها را خصوصاّ از نظر رفتاری و اخلاقی تربیت کند. پس شریعت نقش تربیتی و انظباطی داشت و عملاّ هم قوم اسرائیل با اینکه موفق نشدند چنانکه باید و شاید شریعت را انجام دهند، ولی در مقایسه با اقوام غیر یهود، از نظر اخلاقی در سطح خیلی بالاتری قرار داشتند.
۵- هدف از شریعت این بود که حصاری دور قوم خدا بکشد و آنها را از اقوام فاسد و گناهکاری که یهودیان در میان آنها می‌زیستند جدا کند. به دیگر سخن، هدف نوعی قرنطینه اخلاقی بود. یکی از کارکردهای مهم قوانین مربوط به نجاست و حلال و حرام همین بود. با انجام این قوانین، قوم از معاشرت با غیر‌یهودیان بازداشته می‌شدند تا تحت‌تأثیر آنها از نظر اخلاقی و دینی قرار نگیرند.
۶- شریعت برای این داده شد که ماهیت خبیث گناه و اسارت انسان را در چنگال آن نشان دهد. پولس در این خصوص چنین می‌گوید:+گناه به واسطه آنچه نیکو بود (یعنی شریعت)، مرگ را در من پدید آورد تا بدین‌گونه گناه بودنش جلوه‌گر شود و پلیدی گناه از طریق حکم شریعت به اوج برسد; (رومیان ۷:‏‏۱۳؛ نیز مقایسه کنید با ۵:‏۲۰ و ۷:‏۵).
بشر به سبب طبیعت گناهکارش، در برابر هر نهی اخلاقی، بیشتر به انجام آنچه نهی شده برانگیخته می‌شود. به محض اینکه کودکی را از دست زدن یا خوردن چیزی منع کنید، او را بیشتر به انجام آن کار برانگیخته‌اید. بدین ترتیب، شریعت بیشتر بر وخامت گناه و وضع گناه‌آلود بشر می‌افزود و آن را آشکارتر می‌کرد.
۷- شریعت موسی ماهیت موقتی داشت و هدفش این بود که از طریق همه کارکردهای بالا ما را برای آمدن مسیح و ایمان آوردن به او آماده کند. "ما پیش از آمدن ایمان، تحت مراقبت شریعت به سر می‌بردیم و تا ظهور ایمان در بند نگاه داشته می‌شدیم. پس شریعت به تربیت ما گماشته شد تا زمانی که مسیح بیاید و به وسیله ایمان پارسا شمرده شویم" (غلاطیان ۳:‏۲۴).

لزوم آزادی از شریعت موسی

کلام خدا به مومنان به مسیح اعلام می‌دارد که آنها دیگر زیر شریعت نیستند، بلکه از آن آزاد شده‌اند. چرا این لازم بود و به چه معنا؟
۱- شریعت به عنوان سند قانونی و شرعی عهد خدا با قومش دیگر اعتبار ندارد. چرا که آن عهد قدیم شکسته شد و حال عهد تازه‌ای که با خون مسیح منعقد شده است تعیین‌کننده رابطه بین مومنان و خداست.
۲- شریعت و عهد قدیم به این دلیل برداشته نشد که موفق به انجام هدفی که خدا در نظر داشت نشده بود، بلکه برعکس، به این دلیل برداشته شد که به هدف خود رسیده بود و زمان آن بود که جای خود را به عهد تازه خدا بدهد! برنامه خدا با شکست روبرو نشده بود، بلکه کاملاّ هم موفق بود. به یک معنا درست است که شریعت نتوانسته بود حافظ رابطه خدا با قومش باشد، ولی این ناتوانی در حقیقت، ناتوانی انسان بود نه شریعت. به عبارت عامیانه، شکسته شدن عهد قدیم تقصیر شریعت نبود بلکه تقصیر انسان بود.
۳- شریعت بدین سبب برداشته نشد که هیچکس نمی‌توانست ۱۰۰٪ آن را انجام دهد. این هم کج‌فهمی بزرگ دیگری است که درباره شریعت وجود دارد. برخی بر این گمانند که خدا از قومش انتظار داشت که در انجام شریعت نمره ۱۰۰ از ۱۰۰ بگیرند و شکسته شدن حتی یک حکم به محکومیت منجر می‌شد. واقعیت این است که در خود شریعت، شکسته شدن آن پیش‌بینی شده و برای حل مشکل تدارک دیده شده است. اگر خدا انتظار نداشت که قوم کوچکترین حکم شریعت را بشکنند، چرا دیگر قربانیها را تعیین کرده بود!
خدای کتاب‌مقدس سادیسم ندارد که شریعتی به قوم خود بدهد که از پیش می‌داند نمی‌توانند آن را نگاه دارند و تازه از آنها انتظار داشته باشد که در انجام آن ۱۰۰٪ موفق باشند. محکومیت اسرائیل از این سبب نبود که نمره ۱۰۰ نگرفتند بلکه از این سبب که از حد نصاب قبولی، مثلاً ۴۰ هم خیلی پاینتر بودند!
۴- نظام شریعت موسی برداشته شد چون فاقد قدرت اجرائی بود. شریعت به علت طبیعت گناه‌آلود انسان قادر به حفظ رابطه او با خدا نبود (روم ۳:‏۸). در واقع، انسان بود که به سبب طبیعتِ ضعیف و گناهکارش قادر به اجرای شریعت نیکوی خدا نبود. راه‌چاره، عهدی تازه بود و شریعتی از نوع دیگر که نه بر الواح سنگی بلکه بر لوح گوشتین دل انسان حک شود تا او بتواند آن را اجرا کند. و این البته کار روح‌القدس بود که در عهد قدیم هنوز به همه افراد قوم عطا نشده بود.
۵- شریعت باید برداشته می‌شد چون بیانگر ایده‌آل کامل خدا برای قومش نبود، بلکه به سبب سختدلی انسان، در بسیاری موارد صرفاً پله‌های میانی برای رسیدن به کمال بود (قانون طلاق، قانون مقابله به مثل و غیره؛ رجوع کنید به متی ۵:‏۳۱-‏۳۲؛ ۳۸:‏۴۱).
۶- شریعت برداشته شد زیرا برای موقعیت تاریخی خاصی از زندگی قوم خدا، که در آن زمان محدود به قوم یهود بود، طراحی شده بود. یکی از هدفهای مهم شریعت جدا کردن قوم اسرائیل از اقوام دیگر بود. حال چون عهد جدید خدا همه اقوام را شامل می‌شود، بسیاری از قسمتهای شریعت دیگر ضرورتی ندارد.

معنی آزادی از شریعت

اما برداشته شدن شریعت به این معنا نیست که دیگر از آنچه در شریعت موسی آمده یا در عهدعتیق بیان شده، هیچ چیز برای ما لازم‌الاجرا نیست. اینجاست که بسیاری به راه خطا می‌روند و از این هم فراتر رفته، اساساً منکر هر نوع شریعت و قانون و مقررات می‌شوند. برای درک بر خطا بودن این طرز تلقی باید به ماهیت عهدجدید توجه کرد:
اول اینکه بررسی ارمیا ۳۱ و حزقیال ۳۶ که عهدجدید خدا را پیشگویی می‌کنند نشان می‌دهد که این عهد تازه به معنی نفی شریعت و از میان برداشته شدن آن نبود، بلکه به معنی حک شدن آن در قلوب انسانها به وسیله روح‌القدس.
دوم اینکه باید همواره به یاد داشت که تمام قسمتهایی از رسالات پولس که درباره آزادی از شریعت است فقط به شریعت موسی نظر دارد و نمی‌توان از آن نتایجی در مورد هر قانون و مقررات و شریعت دیگری گرفت.
سوم اینکه خود عهدجدید بسیاری از محتویات شریعت موسی را ابقا و تأیید می‌کند و نشان می‌دهد که ما از انجام تمام شریعت موسی و قوانین اخلاقی و اجتماعی آن معاف نیستیم. عیسی به صراحت اعلام داشت که نیامده تا شریعت را لغو کند بلکه تا آن را به کمال تحقق بخشد (متی ۵:‏۱۷-۲۰) او در تعالیم خود، بسیاری از محتویات شریعت موسی را حتی سخت‌تر کرد. رسالات پولس پر است از رهنمودها و اصولی برای رفتار مسیحی که با شریعت موسی کاملاً انطباق دارد.
پس وجه تمایز اخلاق مسیحی در مقایسه با اخلاقیات عهدعتیق چیست؟ این وجه تمایز را می توان در دو امر خلاصه کرد:
۱- سکونت و عمل روح‌ا‌لقدس
۲- شریعت مسیح.

سکونت و عمل روح‌القدس

چنانکه پیشتر دیدیم، ارمیای نبی در پیشگویی خود درباره عهدجدیدی که خدا با قوم خود خواهد بست، وجه تمایز این عهد را نوشته شدن شریعت خدا بر قلوب و اذهان افراد قوم می‌داند. این‌گونه قوم خواهند توانست مطابق میل خدا زندگی کنند، زیرا احکام خدا دیگر برای آنها امری صرفاً خارجی و حروفی که بر سنگ نقش شده باشد نخواهد بود بلکه در باطن و مرکز شخصیت (قلب) آنها جای خواهد گرفت. به عبارت دیگر، افکار، احساسات و تصمیمات آنها با اراده خدا، چنانکه در شریعت بیان شده است، همسو خواهد گشت.
چگونگی تحقق این امر را نه خود ارمیا بلکه نبی دیگری به نام حزقیال پیشگویی کرده است. حزقیال بیان می‌دارد که خدا به قوم خود اسرائیل تولدی نو و دلی تازه خواهد بخشید. او دل سنگی را از افراد قوم خواهد گرفت و به آنها دلی گوشتین خواهد بخشید و روحی تازه در اندرونشان خواهد نهاد. و در نقطه اوج همه اینها، خدا به قوم می‌گوید: +روح خود را در اندرون شما خواهم نهاد و شما را به فرایض خود سالک خواهم گردانید تا احکام مرا نگاه داشته، آنها را به جا آورید; (حزقیال ۳۶:‏۲۷).
پولس رسول بر اساس همین دو پیشگویی، به مومنان شهر قرنتس می‌گوید که آنها رساله مسیح هستند، رساله‌ای که نه با مرکب بلکه با روح خدای حی، و نه بر الواح سنگی بلکه بر الواح گوشتین دل مومنان نوشته شده است. و در توصیف ماهیت اخلاق مسیحی در غلاطیان ۵:‏۱۶ آن را رفتار کردن به روح یعنی رفتار تحت الهام، هدایت و کنترل روح خدا می‌داند. به دیگر سخن، در مسیحیت شریعت و اصول اخلاقی از قدرت اجرائی در درون فرد فرد مومنان برخوردار می‌شود، که این قدرت چیزی جز عمل روح‌القدس در درون ایماندارن نیست.

شریعت مسیح

ولی این بدان معنی نیست که عمل روح‌القدس منفک از هرگونه شریعت یا اصول اخلاقی عینی و قابل تعریف است. به عبارت دیگر رفتار کردن به روح در پیروی از الهامات و انگیزشهای درونی خلاصه نمی‌شود بلکه تشخیص درست ندای درونی روح نیازمند رجوع به معیار و اصول عینی و مشخص اخلاقی است. پولس رسول این معیار اخلاقی زندگی مسیحی را در یک عبارت، "شریعت مسیح" می‌خواند (غلاطیان ۶:‏۲؛ دوم قرنتیان ۹:‏۲۱). شریعت مسیح به طور خلاصه، الگوی اخلاقی متبلور در شخصیت و تعالیم مسیح و تفسیر رسولان از آن است.
حال، شریعت مسیح دربردارنده بسیاری از اصول مندرج در شریعت موسی است. به دیگر سخن، اینکه مسیحی از شریعت موسی به عنوان یک نظام شرعی تام و تمام آزاد شده است، بدان معنی نیست که هیچ یک از اجزا نظام فوق نیز برای او لازم‌الاجرا نیست. بلکه مسیحی از چشم‌انداز شریعت مسیح به احکام و اصول اخلاقی عهدعتیق می‌نگرد و به شکل تبدیل یافته و به کمال رسیده آن پس از عبور از صافی شریعت مسیح پایبند است. البته این به رغم آنچه برخی گمان کرده‌اند، بدان معنی نیست که هر آنچه از اصول و احکام عهدعتیق که در عهدجدید تکرار نشده باشد، دیگر برای مسیحیان ارزش اخلاقی ندارد. نگرش مسیحی به عهدعتیق پیچیده‌تر از این است.
اصلی که در این مورد باید به کار بست این نیست که اخلاقیات عهدعتیق دیگر معتبر نیست مگر اینکه در عهدجدید تأیید شده باشد. بلکه اینکه اصول عهدعتیق همچنان معتبر است مگر اینکه در عهدجدید نفی شده یا تغییر شکل یافته باشد.

ماهیت رفتار به روح

در مورد کار روح‌القدس و معنی رفتار کردن به روح باید از چند کج‌فهمی دیگر نیز برحذر بود. این کج‌فهمی‌ها سبب شده که چنانکه در آغاز مقاله گفتیم، برخی نسبت به هرگونه مقررات، تشکیلات و تشریفات دینی و کلیسایی بدبین باشند.
 رفتار کردن به روح نه حالتی انفعالی بلکه حالتی فعال است. به دیگر سخن، رفتار به روح به معنی دست کشیدن از هرگونه تلاش برای انجام اراده خدا و صرفاّ تسلیم انفعالی به قدرت روح نیست، بلکه نوعی همکاری با روح خدا و اطاعت از انگیزشهای درونی روح و احکام موجود در کلام خداست .
 رفتار به روح لزوماّ رفتاری ناخودآگاه نیست، بلکه مومن با آگاهی به آنچه کلام خدا از او انتظار دارد و توجه و تمرکز کامل بر آنها، تحت هدایت و تقویت روح عمل می‌کند.
 رفتار به روح لزوماّ رفتاری آنی و برنامه‌ریزی‌نشده نیست. روح‌القدس همانقدر می‌تواند در تهیه برنامه و طرح و نظام کاری، شخص را هدایت کند که در حرکت‌های آنی و پیش‌بینی نشده.
 رفتار به روح صرفاّ حالتی احساسی نیست بلکه تمامیت فکر، اراده و احساسات درگیر آن است.
 کار روح صرفاً کاری فردی نیست بلکه روح خدا در نظم و هماهنگی گروهی همانقدر می‌تواند عمل کند که در هدایت فردی.

نتیجه‌گیری

 ما از شریعت موسی آزاد شده‌ایم و دیگر مکلف به انجام همه قوانین آن نیستیم.
 خدا عهد تازه‌ای با ما بسته است که طی آن روح خود را در ما گذاشته تا به ما در انجام اراده خدا کمک کند.
 ما زیر شریعت مسیح هستیم و همه ارزشهای اخلاقی را که در شخصیت او متبلور بوده و در تعالیم او و رسولانش در اختیار ما گذاشته است انجام می‌دهیم. این خود خیلی از تعالیم عهدعتیق را شامل می‌شود. به علاوه قسمتهایی از عهدعتیق نیز که در عهدجدید نفی نشده و یا تغییر شکل نیافته است، کماکان به قوت خود باقی است.

۱۳۹۴ مهر ۲۷, دوشنبه

صلیب، نشان پیروزی ایمانداران به عیسی مسیح
۱ قرنتیان ۱: ۱۷ - ۳۱
۱۷ زیرا مسیح مرا نفرستاده تا مردم را تعمید دهم ، بلکه تا پیغام انجیل را اعلام کنم . حتی موعظه هایم نیـز چندان گیرا بنظر نمی رسد، زیرا کلمات زیبا و فلسفی بکار نمی برم ، مبادا از تأثیر نیرومندی که در پیام ساده صلیب مسیح وجود دارد، بکاهم . ۱۸ من بخوبی می دانم که برای آنانی که بسوی هلاکت می روند، چقدر احمقانه بنظر می رسد وقتی می شنوند که عیسی مسیح بر روی صلیب جان خود را فدا کرد تا انسان را نجات بخشـد. اما برای ما که در راه نجات پیش می رویم ، این پیغام نشانه قدرت خداسـت . ۱۹ زیـرا خدا فرموده است : “تمام نقشـه هایی را که انسان برای رسیدن به خدا طرح می کند، هرقدر هم که حکیمانه جلوه کند، باطل خواهم ساخت و فکر و نبوغ خردمندان را نابود خواهم کرد.” ۲۰ پس کجایند این خردمندان و علمای دین و فلاسفه که درباره مسایل عمیق دنیا به بحث می پردازند؟ خدا ایشان را جاهل ساخته و نشان داده است که عقل و حکمت آنان پوچ و باطل است . ۲۱ زیرا خدای حکیم صلاح ندانست که انسان با منطق و حکمت خود او را بشناسد. بلکه او خود به میان ما آمد و همه آنانی را که به پیام او ایمان آوردند نجات بخشید، یعنی همان پیامی که مردم دنیا، چه یهودی وچه غیریهودی ، آن را بی معنی و پوچ می دانند. ۲۲ زیرا یهودیـان خواستار آنند که پیاممان را با معجزه ای ثابت کنیم ، و یونانیان نیز فقط مسایلی را می پذیرند که با فلسفه و حکمتشـان منطبق باشد. ۲۳ اما پیام ما اینست که مسیح برای نجات انسان مصلوب شد و مرد؛ و این پیام برای یهودیـان توهین آمیز است و برای یونانیان پوچ و بی معنی . ۲۴ امـا آنانـی که از جانب خدا برای دریافت نجات دعوت شده اند، چه یهودی و چه یونانی ، خدا چشمانشان را گشوده تا ببینند که مسیح قدرت عظیم خدا و نقشـه حکیمانـه اوست برای نجات ایشان . ۲۵ این نقشـه نجـات خـدا که در نظر بعضی پوچ و بی معنی است ، بسی حکیمانه تر است از نقشه های حکیمانه داناترین مـردم ؛ و این پیام انجیل یعنی نجات بوسیله مرگ مسیح بر روی صلیب که در نظر برخی نشانه ضعف خداست ، بسیار نیرومندتر از تمام قدرتهای بشری است . ۲۶ برادران عزیز، اگر به خود که برای پیروی از مسیح دعوت شده اید نگاه کنید، پی خواهید برد که اکثر شما از نظر دنیوی حکیم و قدرتمند و ثروتمند نیستسد. ۲۷ درعوض ، خدا عمداً اشخاصی را برگزیده ، که مانند شما در نظر مردم دنیا، نادان و ضعیف هستند، تا از این راه آنانی را که دانا و قدرتمند به حساب می آیند، شرمگین سازد. ۲۸ خدا افرادی را انتخاب کرده که طبق معیارهای دنیا از طبقات پایین و مطرود جامعه هستند. بلی ، خدا همان کسانی را برگزیده که دنیا ایشان را هیچ می انگارد، تا نشان دهد آنانی که مهم و بزرگ بنظر می آیند، هیچ هستند؛ ۲۹و به این ترتیب هیچکس در هیچ جا، نتواند در برابر خدا فخرفروشی کند. ۳۰ این خدا بود که شمـا را به مسیح عیسی پیوند داد و هم او بود که باعث شد مسیح حکمت ما شود و با فدا ساختن جـان خود ما را پاک سازد و مقبـول خـدا گرداند. ۳۱ کتاب آسمانی نیز همیـن را می فرمایـد: “اگر کسی می خواهـد به چیزی افتخار کند، به کاری که خداوند انجام داده است ، افتخار کند.”
از دیدگاه دنیوی، مرگ مسیح بر روی صلیب، نشانهٔ ضعف و شکست او بود.
چرا که با فکر و درک انسانی، آنگونه که این دنیا پیروزی را برای ما ترسیم می‌کند،زجر کشیدن، و بالاخره - جان دادن بر روی صلیب بدان طریق فجیع، چگونه می‌‌توانست نشان و راه رسیدن به پیروزی عظیم باشد؟
اما من و شما به عنوان، ایمانداران به مسیح، از آموزه‌های کلام خدا آموخته ایم و اطمینان داریم که، مرگ مسیح بر روی صلیب، یگانه راه پیروزی و رستگاری ما شد!
مسیح با این فداکاری خود بر روی صلیب، راه پیروزی بر مرگ - شیطان و گناه را برای بشریت گشود.
و چون مسیح بر روی صلیب پیروزی را به دست آورد، ما هم به عنوان پیروان ووارثین او، در پیروزی وی سهیم هستیم.
اما ببینیم که مسیح با فداکاری خود بر روی صلیب، چه پیروزی هایی را برای ما بدست آورد.
۱- نجات ما مهیا شد:
صلیب یگانه راه رستگاری انسان گناهکار شد.
بدون کار تمام شدهٔ مسیح بر روی صلیب، ما به هیچ وجه نمی توانستیم رستگار شده و در بهشت در نزد خداوند جایی داشته باشیم.
اگر مسیح به جای ما بر روی صلیب نمرده بود و تاوان گناهان ما را تمامأ نپرداخته بود، ما می‌‌بایستی برای هر گناه خود در حضور خداوند جوابگو می‌‌بودیم.
اگر مسیح بر روی صلیب بر مرگ و شیطان پیروز نشده بود، ما می‌‌بایستی جریمه و تاوان هر گناه خود را به خداوند می‌‌پرداختیم.
۲-قدرت غلبه بر گناه:
مسیح با مرگ خود بر روی صلیب، نه تنها تاوان تمام گناهان ما را یکبار برای همیشه پرداخت، بلکه او پیروزی بر گناه را هم برای ایمانداران به خود ممکن و میسر فرمود.
وقتی ما با ایمان به جان دادن مسیح بر روی صلیب به جای خودمان ایمان می‌‌آوریم، گویی طبیعت کهنه و گناهکار ما هم با او مرده است.
رومیان ۶: ۶
۶ آن خواسته های پیشین و ناپاک ما با مسیح بر روی صلیب میخکوب شد. آن قسمت از وجود ما که خواهان گناه بود، درهم شکسته شد، بطوری که بدن ما که قبلا اسیر گناه بود، اکنون دیگر در چنگال گناه نیست و ازاسارت و بردگی گناه آزاد است .
با این فداکاری عظیم مسیح، و ایمان ما به او، ما از بردگی گناه رهایی یافتیم و پس از آن، مسیح با روح مقدّس خودش پیروزمندانه در ما سکنا گزیده و زندگی می‌‌کند.
بله، پیروی از روح القدس، روح مقدّس خداوند سکنا گزیده در درونمان - ما را از بردگی و قدرت گناه نجات می‌‌دهد.
حال دیگر ما قادر هستیم تا در صورت فروتن شدن و اطاعت از روح مقدّس او، پیروزمندانه و پاک -طبق خواست پدر آسمانیمان زندگی کنیم!
۳ - شکست شیطان:
مسیح با مرگ داوطلبانهٔ خود بر روی صلیب، شیطان را شکست داد.
خواست شیطان - این نبود که مسیح برای پرداخت تاوان گناهان انسان بر روی صلیب جان خود را بدهد.
اما مسیح در نهایت فروتنی کامل از پدر آسمانی خود و محبتّش برای انسان گناهکار، مرگ بر روی صلیب را برگزید.
او با مرگ و پس از سه‌ روز قیام خود از مردگان، شیطان را شکست داد و قدرت به اسارت در آوردن بشر را از او برای همیشه سلب نموده و در هم کوبید.
کو لسیان ۲: ۱۳ –۱۵
۱۳ زمانی شما در گناهان خود مرده بودید، و هوسهای گناه آلود بر وجودتان مسلط بود. اما خدا شما را در حیات مسیح سهیم گرداند، زیرا همه گناهانتان را آمرزید،
۱۴ و سند محکومیت شما را که حاکی از نااطاعتی شما بود، از بین برد. خدا نامه اعمالتان را بر صلیب مسیح میخکوب کرد و همه گناهانتان را به حساب او گذاشت .
۱۵ به این ترتیب ، قدرت شیطان را که شما را به گناه متهم می ساخت ، در هم شکست . خدا به تمام مـردم دنیا به روشنی نشان داد که مسیح بر روی صلیب بر شیطان چیره شده است ؛ و شما هم بوسیله او، از تمام گناهان خود پاک شده اید.
شیطان دیگر نمیتواند به ما تهمت بزند.
او دیگر قادر نیست تا ما را در مورد آمرزش گناهانمان به شک و تردید اندازد.
چرا که خداوند در ایمان ما به کار تمام شده مسیح بر روی صلیب، سند محکومیت ما را نیز بر آن صلیب میخکوب نمود.
به این ترتیب، او قدرت شیطان را که ما را محکوم می‌‌کرد در هم شکست.
هر گاه ما به شیطان "نه‌" می‌‌گوئیم، و از روح القدس پیروی می‌‌کنیم، شیطان را به یاد شکست خود از مسیح می‌‌اندازیم.
خلاصهٔ کلام:
عیسی مسیح تمام نیاز‌های ما را با مرگ داوطلبانهٔ خود بر روی صلیب بر آورده ساخت!
او با به عضویت در آوردن ما به خانوادهٔ الهی خود، به ما حسّ تعلق داشتن و عزیز و گرامی بودن را بخشید.
بله مسیح با مردن به جای ما، ارزش و اهمیت ما را در نزد خود به اثبات رسانید.
سپس او با سکنا گزیدن در وجود ما - ما را قادر به زیستن یک زندگی پیروز و خدا پسندانه نمود.
او با -همواره با ما بودن خود، وفاداری خود را در محبت به ما به کمال رسانید.
آیا روح مسیح در شما زندگی می‌‌کند؟
آیا مطیع او هستید؟
آیا زندگی امروز شما، منعکس کنندهٔ محبت بی‌ مانند او برای شما به انسان‌های دیگر هست؟
----------------------------------------------------------------------------------

۱۳۹۴ مهر ۲۵, شنبه

                       قدرت عیسی مسیح



آیات مربوطه : متی باب ۲۸ آیۀ ۱۸ ، دانیال باب ۷ آیۀ ۱۴ ، افسسیان باب ۱ آیات ۲۲-۲۱، اشعیا باب ۹ آیۀ ۶ و باب ۶۱ آیات ۴-۱، لوقا باب ۴ آیات ۱۸و ۱۹، و باب ۱ آیات ۳۶-۳۰، و باب ۲ایه ۴۰، و باب ۴آیه ۱۴، مکاشفه باب ۱ آیات ۱۵و ۱۶

انجیل متی باب ۲۸ آیۀ ۱۸: عیسی می‌فرماید تمامی قدرت در آسمان و بر زمین به من سپرده شده است.

چه ادعای با شکوهی! تا به حال چنین ادعایی رانشنیدا‌یم و این قویترین و پیروزمند ترین ادعاهای عیسی مسیح است که به انجام رسیده است. قدرت مسیح همان قدرت خداست . کلام خدا دربارۀ قدرت او می‌فرماید که:

اولاً قدرت مسیح نامحدود است و محدود به زمان و مکان خاصی نیست . در هر زمانی، تحت هر شرایطی ، برای هر فردی، از هر قبیله و نژاد و قدرتی که باشد قدرت مسیح پاسخگو است . در انجیل عیسی مسیح حتی یک مورد نمی‌بینیم که مسیح بگوید من نمی‌توانم یا قدرت انجام این کار را ندارم .

قدرت او بر گناه ، بر جهان، بر طبیعت ، بر شیاطین و دیوها ، بر مرگ و بر هر نوع بیماری و بر آنچه که از نقطه نظر انسانی غیر ممکن به نظر می‌آمد او تسلط داشت .

ثانیاً قدرت عیسی ابدی است . کتاب دانیال باب ۷ آیۀ ۱۴ می‌فرماید : «سلطنت و جلال به او داده شد تا جمیع قوم‌ها و امّت‌ها و زبانها او را خدمت نما‌یند . سلطنت او سلطنت جاودانی و بی زوال است و ملکوت او زایل نخواهد شد.» و کتاب میکا باب ۵ آیۀ ۲ می‌فرماید: «... طلوع‌های او از قدیم و از ایام ازل بوده.»

قدرت او جاودانی است . عیسی مسیح ۲۰۰۰سال پیش ، دیروز ، امروز و تا ابد همان است و قدرت او همانگونه است که بوده و عوض نشده . از این جهت خداوندی را عبادت می‌کنیم که در پسرش عیسی مسیح با قدرت جاودانی بین ما حاضر است .

ثالثاً قدرت عیسی برتر از هر قدرت دیگری است . وقتی میگو‌ید برتر است ، منظورش این نیست که بقیۀ قدرتهایی که در دنیا وجود دارد عیسی آن را نفی می‌کند ، بلکه قدرت عیسی برتر از همۀ قدرت‌هاست . مثلاّ امروزه جنگ قدرت‌هاست وهر کشوری اعلان قدرت می‌کند وهم چنین در کشورها هم گروههای مختلف اعلان قدرت می‌کنند که از جملۀ این قدرت‌ها : قدرت سلاح، قدرت منطق، قدرت علم ، قدرت قلم و بعضی قدرت پول . اما قدرت عیسی برتر از هر قدرتی است در این جهان. کتاب افسسیان باب ۱ آیات ۲۱-۲۲ می‌فرماید:

بالاترازهرریاست و قدرت و قوّت و سلطنت وهر نامی که خوانده می‌شود ، نه دراین عالم فقط بلکه درعالم آینده نیز. و همه چیز را زیر پایهای او نهاد و او را سر همه چیز به کلیسا داد.

انجییل یوحنا باب ۱۷ آیۀ ۲ می‌فرماید : ای پدر همچنان که پسرت را بر هر بشری قدرت داده‌ای تا هر چه بدو داده‌ای به آنها حیات جاودانی بخشد .

می‌بینیم که تمام بشر تحت قدرت اوقرار دارد . شاید فکر کنید این مشخصات در بارۀ خدا صدق می‌کند . کاملاً درست است . چون عیسی مسیح مظهر ذات خدا هست ، او تجسّم خدای قدیر است . وقتی به دنیا آمد این قدرت را عملاً ظاهر ساخت او تجلی خداست.

با مروری بر تجسم عیسی نکات جالبی را می‌بینیم.

از همان تولد و حتی قبل از تولد مسیح در کلام خدا اشاره به قدرت او شده .

اشعیا باب ۹ آیۀ ۶ می‌فرماید: «زیرا که برای ما ولدی زاییده و پسری به ما بخشیده شد و سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عجیب و مشیر و خدای قدیر و پدر سرمدی و سرور سلامتی خوانده خواهد شد.»

این از اسامی با شکوه عیسی مسیح است که پیشگوئی شده بود که خدای قادر؛ مجسّم خواهد شد نه یک نبی ، نه یک فرشته ، نه یک پیام‌آور، بلکه خود خدا به میان ما خواهد آمد . این پیام انجیل است که خدا بین ما ظاهرشد . بزرگترین تفاوت مسیحیت با سایر مکاتب مدهبی دیگر این است که همۀ آنها می‌گویند بروید به سوی خدا ولی انجیل می‌گوید و مژده می‌دهد که خدا آمده به میان بشر.

قدرت الوهیتش درتولد و رشد او: لوقا باب ۱آیات۳۶-۳۰ : که وقتی فرشته جبرائیل به مریم گفت توپسری خواهی زائید و نام او را عیسی خواهی نهاد مریم می‌گوید چگونه می‌شود من که مردی را نشناخته‌ام فرشته جواب می‌دهد که روح‌القدس بر تو خواهد آمد و قوّت حضرت اعلی بر تو سایه خواهد افکند.توجه شود که قبل از تولد قوت حضرت اعلی بر مریم سایه می‌افکند، چون مریم آن کس را که به دنیا می‌آورد ، دارندۀ قدرت الهی است و آورندۀ حضرت اعلی است و قدرت روح‌القدس تمام زندگی او را در بر خواهد گرفت. آن کس که باید به دنیا بیاید قدرت خدا را ظاهر خواهد کرد.

وقتی عیسی به دنیا آمد و در شروع طفولیّت رشد می‌کرد و هنوز خود را رسماً به عنوان نجات دهندۀ بشریت و مسیح موعود معرفی نکرده بود. در انجیل لوقا باب ۲ آیۀ ۴۰ چنین می‌فرماید که «طفل نمو کرده ، به روح قوی می‌گشت و از حکمت پرشده فیض خدا با وی می‌بود.»

تمام دوران رشد عیسی مسیح با قدرت الهی همراه بود. درتمام زمانی که او از بچگی تا ۳۰ سالگی هنوز خدمتش را شروع نکرده بود ، با قوت خدا پر بود و منتظر بود زمان موعود برسد تا قدرت خدا را بین مردم ظاهر کند . وقتی زمان آن در ۳۰ سالگی رسید. کلام خدا در انجیل لوقا باب ۴ آیۀ ۱۴ می‌فرماید که «عیسی به قوت روح به جلیل بر گشت.» او به قوت روح به سرزمین خود ( شهر ناصره) که در آن بزرگ شده بود آمد. و قبل از آن با همین قدرت روح‌القدس در وسوسه‌های شیطانی بعد از ۴۰ روز روزه غالب آمد.

در کنیسه این آیات را از کتاب اشعیای نبی خواند . اشعیاباب ۶۱ آیات ۴-۱ و انجیل لوقا باب ۴ آیات ۱۹-۱۸که می‌فرماید : «روح خداوند بر من است، زیرا که مرا مسح کرد تا فقیران را بشارت دهم و مرا فرستاد تا شکسته دلان را شفا بخشم و اسیران را به رستگاری و کوران را به بینائی موعظه کنم و تا کوبیدگان را آزاد سازم و از سال پسند‌یدۀ خداوند موعظه کنم.» بعد از خواندن این آیات فرمود که: اکنون این پیشگوئی به انجام رسید (تحقق یافت ).

ببینید این مأموریت با قدرت روح‌القدس آغاز شد و بعد از شروع مأموریت کماکان این قدرت در همۀ زندگی او دیده شد . حتی در اعضای بدن او.

در چشمان او قدرت مخصوص خدا دیده می‌شد. یوحنا در کتاب مکاشفه باب ۱ ایات ۱۵ و ۱۶ چنین می‌نویسد: «چشمان او مثل شعلۀ آتش میماند و هیچ چیز از نظر او مخفی نیست و چهراش چون افتاب می‌باشد که در قوتش می‌تابد.» مسیح به هر کس نگاه می‌کرد قدرت جاذبۀ آسمانی‌اش اورا به طرف خود جذب می‌کرد. به طور مثال :

۱- زکای باجگیرکه به علت کوتاهی قد برای دیدن عیسی بالای درخت رفته بود . عیسی به او نگاه کرد و گفت ای زکا بیا پائین امروز باید در خانۀتو باشم این کلام قدرتمند او و نگاه نافذ او باعث شد که زکا از بالای درخت خود را انداخت پائین و در خانه‌اش پذیرای عیسی و شاگردانش شد و تمام خانوادۀ او نجات یافتند .

۲- به پطرس ، شاگرد بیوفایش که سه بار او را انکار کرد وبه علت ترس گفت که عیسی را نمی‌شناسم. عیسی بر‌گشت نگاهی به پطرس کرد . پطرس زار زار گریست و باپشیمانی و ندامت رفت و با شکستگی توبه کرد . فقط با یک نگاه . اما همان یک نگاه کافی بود که پطرس را بشکند . بعضی نگاهها پیامش بیشتر از کلام است .

یک نگاه عیسی می‌تواند قدرت خدا را ظاهر کند.

۳- سربازان آمدند که عیسی را دستگیر کنند . عیسی گفت دنبال چه کسی هستید . گفتند عیسی ناصری . گفت خودم هستم بفرمائید . سربازان عقب عقب رفتند افتادند زمین . دوبازه عیسی گفت دنبا‌ل که می‌گردید . گفتند عیسی . گفت خود من هستم بفرمائید . دوباره عقب عقب رفتند افتادند.

هرکس که مایل باشد واقعاً مسیح را بشناسد نگاه مسیح قدرت خدا را درزندگی او جاری می کند و امروز هم مسیح می خواهد با همان نگاه جذابش قدرت الهی رادر زندگی ما جاری کند

زبان مسیح قدرت خدا را جاری می‌کند . دلهای حق جو در بین سربازان هم پیدا می شوند . یک بار که سربازان را برای دستگیری عیسی فرستاده بودند سربازان دست خالی بر گشتند . فریسیان و کاتبان گفتند چرا او را نیاوردید ، گفتند هیچ کس مانند او سخن نگفته

مکاشفه باب ۱ آیات ۱۵و ۱۶ می فرماید : آواز او مثل آبهای بسیار بود . از دهانش شمشیری دو دمۀ تیز بیرون می‌آمد . که اشاره به قدرت نیرومند و بُرندۀ کلامی است که از زبان او جاری می‌شد . عیسی با قدرت تعلیم می‌داد . او می‌گوید حرف می‌کشد ولی کلام من روح و حیات می‌بخشد . و آنانی را که از لحاظ روحانی مرده هستند زنده می‌کند و حیات می‌بخشد . کلام انجیل مسیح قوت خداست ، دینامیک خداست ، منفجر می‌کند . قوی‌‌تر از تمام حکمت یونا‌نیان و قدرتمند تر ازقدرت امپراطوران جهان (رومیان) و مقتدرتراز تمام کلام شریعت یهودیان بود. چرا ؟

چون تمام قوانین شریعت‌ها و دستورات فلسفه‌ها و قدرت رومیها نمی‌توانند طبیعت مردۀ گناهکاررا عوض کنند . قادر نیستند که اخلاق او را عوض کنند. ولی در پیام انجیل عیسی قدرتی است که درون انسان را زیر و رو می‌کند . آن شاگردان عیسی در راه عمواس چه گفتند ؟ گفتند آیا دل ما در اندرون ما نمی‌سوخت وقتی او در راه با ما تکلم می‌کرد . کلام مسیح مثل آتش است که می‌سوزاند . مثل شمشیر است که قدرتمند است،أ مثل چکش است که قلبهای سخت را خرد می‌کند.

چرا کلام مسیح چنین قدرتی دارد؟

به دلایل زیر:

۱- او هر آن چه که گفت در زندگی خودش عمل کرد .
۲- هر چه بر زبان آورد عیناً به وقوع پیوست. آزادی دیو زده ها ، آمرزش گناهکاران ، این ها را نه با جادوگری یا هیپنوتیسم بلکه با یک کلام . بینائی کوران ، شنوائی کران ، شفای مفلوجان، سلامتی و طاهر شدن جذامیان ، زنده شدن مردگان ، آرام کردن طوفانها حتی امواج دریا ازاو اطاعت می‌کردند با یک کلام او . ولی کلامی که در آن قدرت بود



امروز به خداوندی اعتماد کنیم که فقط یک کلام به ما بگوید. کلامی که کلیدی است . سرنوشت سازاست . تعیین کننده است. نیاز نیست به این و آن نگاه کنید بلکه عیسی می‌خواهد یک کلام بگوید. کلامی که در آن قدرتی عجیب نهفته است. قدرتی تبدیل کننده.

مثلاً در عروسی قانا وقتی مادر مسیح به او گفت شراب تمام شده چه کنیم ؟ مسیح گفت: قدح ها را از آب پر کنید . ظاهراً حرف عجیبی بود و بقیه با تعجب نگاه کردند ولی مریم گفت هر چه می‌گوید انجام دهید . آنها این کار را کردند وبعد خمره‌های پر آب به شراب تبدیل شده بود آنهم چه شرابی؟ یا به درخت انجیر که میوه نمی‌داد گفت ای درخت تو نفرین شدی خشک بشو . گر چه که عیسی در واقع اشاره به قوم اسرائیل دارد که ثمر نیاورده بود ولی درخت خشک شد . و گفت هر آینه به شما می‌گویم شما نیز هر چه با ایمان بگوئید همان خواهد شد چون این قدرت را به شما هم می‌خواهم منتقل کنم .


دست خدا نشانۀ قدرت است. کلام خدا می‌گوید : بازوی او با قوت است . دست او برای عمل کردن دراز است او بر هرکه دست می‌گذاشت قدرت او ظاهر می‌شد مادر زن پطرس که در تب می‌سوخت عیسی اورا لمس کرد و تب را نهیب داد و شفا یافت . نابینا را لمس کرد بینا شد . کر را لمس کرد و شنوا شد . وقتی عیسی روی آب راه می‌رفت و پطرس اجازه خواست که او هم روی آب برود و عیسی گفت بیا و پطرس تا به عیسی نگاه می‌کرد روی آب راه رفت ولی تا چشمش به امواج افتاد فرو رفت و فریاد زد مرا دریاب . عیسی دست او را گرفت و گفت ای کم ایمان چرا شک کردی؟

امروزهمان دست !

آماده است تا کسانی را که درحال غرق شدن هستند بگیرد.
آماده است تا افتادگان را بلند کند.
آماده است تا ناامیدان را امید بخشد

او می‌گوید گوسفندان من از آن من هستندو من به آنها حیات جاودانی می‌بخشم و هیچ کس آنها را از دست من نخواهد گرفت . چون پدری که آنها رابه من سپرده است از همه بزرگتر است وکسی نمی‌تواند آنها را از دست من و پدر من بگیرد. کافی استکه دستتون را بگذارید دردست عیسی مسیح . او ضمانت کرده که شما را محفوظ نگه دارد.

در مقابل کسی آمدیم که تمام قدرت در آسمان و زمین در دست اوست. دعا کنیم.

۱۳۹۴ مهر ۱۸, شنبه







نقشه نجات


نقشه خدا برای نجــــــــات بشـــــــــــــــــــــــــــــــــر
در تورا ت (عهد عتیق) انبیاء در خصوص نقشه خدا برای فرستادن نجات دهنده مطالبی نوشته اند
چند صد سال بعد کتاب انجیل (عهد جدید) نوشته شد. در آن کتاب می آموزیم که نقشه خدا چگونه عملی شد
انبیاء غالبا مطالب خود را طوری نوشته اند که ظاهرا چنین بنظر می رسد که فقط بخود و بزمان خودشان اشاره می کنند. پس از خواندن این قسمت شما می توانید قضاوت کنید که آیا در خصوص شخص دیگری نیز پیشگویی می کردند یا نه

یک.او از یک باکره متـــولد می شود

اشعیا نبی نوشت: خود خداوند بشما آیتی خواهد داد. اینک باکره حامله شده پسری خواهد زایید و نام او را عمانوئیل خواهند خواند -اشعیاء7:14

در انجیل یعنی در عهد جدید چه نوشته شده است؟
یکی از رسولان مسیح بنام متی نوشت: اما ولادت عیسی مسیح چنین بود که چون مادرش مریم به یوسف نامزد شده بود قبل از آنکه با هم آیند او را از روح القدس حامله یافتند و فرشته خداوند در خواب بر یوسف ظاهر گشته گفت: ای یوسف پسرداود از گرفتن زن خویش مریم مترس زیرا که آنچه در وی قرار گرفته است از روح القدس است و او پسری خواهد زایید و نام او را عیسی خواهی نهاد زیرا که او امت خویش را از گناهانشان خواهد رهانید
این همه برای آن واقع شد تا کلامی که خداوند بزبان نبی گفته بود تمام گردد:
اینک باکره آبستن شده پسری خواهد زایید و نام او را عمانوئیل خواهند خواند که تفسیرش این است: خـــــــــــــــــدا با ما
پس چون یوسف از خواب بیدار شد چنانکه فرشته خداوند بدو امر کرده بود بعمل آورد و زن خویش را گرفت و تا پسر نخستین خود را نزائید او را نشناخت و او را عیسی نام نهاد. انجیل متی18:1 20-25
مطالب فوق در آیات زیر تائید می گردد:
انجیل لوقا 26:1 تا 56 لوقا 1:2 تا 7

دو.روح خـــداوند بر او خواهــــد بود

اشعیا نبی نوشت: روح خداوند یوه بر من است زیرا خداوند مرا مسح کرده است تا مسکینانرا بشارت دهم و مرا فرستاده تا شکسته دلان را التیام بخشم و اسیرانرا برستگاری و محبوسان را به آزادی ندا کنم و تا از سال پسندیده خداوند ندا نمایم (کتاب اشعیاء1:61-2

در انجیل چه نوشته شده است؟
یکی از همراهان رسولان مسیح به نام لوقا چنین نوشت: عیسی بقوت روح بجلیل برگشت و خبر او در تمامی آن نواحی شهرت یافت و او در کنایس ایشان تعلیم می داد و همه او را تعظیم می کردند
و به ناصره جاییکه پرورش یافته بود رسید و بر حسب دستور خود در روز سبت بکنیسه درآمده برای تلاوت برخاست. آنگاه صحیفه اشعیاء نبی را بدو دادند و چون کتاب را گشود موضعی را یافت که مکتوب است
روح خداوند بر من است زیرا که مرا مسح کرد تا فقیرانرا بشارت دهم و مرا فرستاد تا شکسته دلان را شفا بخشم واسیرانرا برستگاری و کورانرا به بینایی موعظه کنم و تا کوبیدگانرا آزاد سازم و از سال پسندیده خداوند موعظه کنم
پس عیسی کتابرا بهم پیچیده بخادم سپرد وبنشست و چشمان همه اهل کنیسه بر وی دوخته می بود
آنگاه بدیشان شروع بگفتن کرد که امروز این نوشته در گوشهای شما تمام شد و همه بر وی شهادت دادند و از سخنان فیض آمیزی که از دهانش صادر میشد تعجب نمودند
(لوقا14:4 تا 22)
مطالب فوق در آیات زیر تایید می گردد:
متی53:13 و 54 مرقس 1:6 و 2 لوقا 17:6 تا 22 و 37 تا 43 10:13 تا 17 35:18 تا 43 41:19 تا 44

سه. او توسط دوستش بدست دشمنـــان تسلیم خواهد شد

داود پیامبر نوشت: آن دوست خالص من که بر او اعتماد میداشتم که نان مرا میخورد پاشنه خود را بر من بلند کرد
مزمور9:41

در انجیل چه نوشته شده است؟
یکی از رسولان مسیح بنام یوحنا اینطور نوشت: عیسی تسلیم کننده خود را میدانست(یعنی میشناخت).عیسی به شاگردان خود فرمود: درباره جمیع شما نمیگویم. من آنانیرا که برگزیده ام میشناسم لیکن تا کتاب تمام شود آنکه با من نان میخورد پاشنه خود را بر من بلند کرده است
الان قبل از وقوع بشما میگویم تا زمانیکه واقع شود باور کنید که من هستم (یوحنا11:13 18 و 19
همچنین متی رسول نوشت: چون وقت شام رسید با آن دوازده بنشست. وقتیکه ایشان غذا میخوردند اوگفت: هرآینه بشما میگویم که یکی از شما مزا تسلیم میکند. پس بغایت غمگین شده هر یک از ایشان بوی سخن آغاز کردند که خداوندا آیا من آنم؟ او در جواب کفت آنکه دست با من در قاب فرو برد همان کس مرا تسلیم نماید و هر آینه پسر انسان بهمانطور که درباره او مکتوب است رحلت می کند لیکن وای بر آن کسیکه پسر انسان بدست او تسلیم شود آنشخص را بهتر بود که تولد نمی یافت
یهودا که تسلیم کننده وی بود در جواب گفت آیا من آنم؟ وی گفت تو خود گفتی
پس تسبیح خواندند و بسوی کوه زیتون روانه شدند. آنگاه عیسی بایشان بموضعی که مسمی به جتسیمانی بود رسیده بشاگردان خود گفت.در اینجا بنشینید تا من رفته در آنجا دعا کنم....آنگاه نزد شاگردان آمده بدیشان گفت مابقی را بخوابید و استراحت کنید. الحال ساعت رسیده است که پسر انسان بدست گناهکارا ن تسلیم شود. برخیزید برویم اینک تسلیم کننده من نزدیک است

او هنوز سخن میگفت که ناگاه یهودا که یکی از آن دوازده بود با جمعی کثیر با شمشیرها و چوبها از جانب روسا کهنه و مشایخ قوم آمدند. و تسلیم کننده او بدیشان نشانی داده گفته بود هر که را بوسه زنم همان است. او را محکم بگیرید. در ساعت نزد عیسی آمده گفت سلام یا سیدی و او را بوسید. عیسی ویرا گفت ای رفیق از بهر چه آمدی؟ آنگاه پیش آمده دست بر عیسی انداخته او را گرفتند
در آن ساعت بانگروه گفت گویا بر دزد بجهت گرفتن من با تیغها و چوبها بیرون آمدید؟ هر روز با شما در هیکل نشسته تعلیم میدادم و مرا نگرفتید. لیکن این همه تمام شد تا کتب انبیا تمام شود
(متی20:26 تا 25 و 30و36 45 تا50 55 تا55
مطالب فوق در آیات زیر نیز تایید میگردد:
(مرقس17:14 تا 21 لوقا 14:22 21تا23 یوحنا 21:13 تا 30 و اعمال رسولان 15:1 تا 26)


چهار. پیروانــــــــــش او را تــــــرک خواهند کرد
زکریای نبی نوشت: یهوه صبایوت می گوید ای شمشیر بضد شبان من و بضد آن مردیکه همدوش من است برخیز. شبانرا بزن و گوسفندان پراکنده خواهند شد. (زکریا7:13

در انجیل چه نوشته شده است؟
متی رسول نوشت: پس عیسی و شاگردانش تسبیح خواندند و بسوی کوه زیتون روانه شدند. آنگاه عیسی به ایشان گفت همه شما امشب درباره من لغزش می خورید چنانکه مکتوب است که شبانرا میزنم و گوسفندان گله پراکنده میشوند
متی بعد ازینکه جریان دستگیری عیسی را در باغ جتسیمانی بیان کرد می افزاید: در آن وقت جمیع شاگردان او را واگزارده بگریختند (متی30:26 تا 31 و 56
مطالب فوق در آیات زیر نیز تایید میگردد:
( متی 32:26-35 57-58 69-75 مرقس26:14-31 50-54 66-72 لوقا 33:22-34 54-62 یوحنا15-18 25-27)

پنج. او متحمل درد و شــــــرم خواهد شد

اشعیا نبی نوشت: پشت خود را بزنندگان و رخسار خود را به موکنان دادم وروی خود را از رسوایی و آب دهان پنهان نکردم(اشعیا6:50
مطالب فوق در آیات زیر نیز تایید میگردد
(اشعیا14:52 3:53)

در انجیل چه نوشته شده است؟
متی رسول نوشت: و چون صبح شد همه روسای کهنه و مشایخ قوم بر عیسی شوری کردند که او را هلاک سازند و پس او را بند نهاده بردند وبه پنطیوس پیلاطس والی تسلیم نمودند
پیلاطس بدیشان گفت پس با عیسی مشهور به مسیح چکنم؟ جمیعا گفتند مصلوب شود. والی گفت چرا؟ چه بدی کرده است؟ ایشان بیشتر فریاد زده گفتند مصلوب شود
آنگاه پیلاطس عیسی را تازینه زده سپرد تا او را مصلوب کنند
آنگاه سپاهیان والی عیسی را بدیوانخانه برده تمامی فوج را گرد وی فراهم آوردند. و او را عریان ساخته لباس قرمزی بدو پوشانیدند و تاجی را از خار بافته بر سرش گذلردند و نی بدست راست او دادند و و پیش وی زانو زده و استهزا کنان او را میگفتند سلام ای پادشاه یهود و آب دهان بر وی افکنده نی را گرفته بر سرش مـــــــــی زدند. و بعد از آنکه او را استهزاء کرده بودند آن لباس را از وی کنده جامه خودش را پوشانیدند و او را بجهت مصلوب نمودن بردند (متی 1:27 تا 2 22-23-26-31)
مطالب فوق در آیات زیر تایید می گردد:
(متی67:26-68 11:27-21 24-25 مرقس 65:14 15:15-20 لوقا 63:22 13:23-25 یوحنا22:18 1:19-3)

شش. با او مثل یک خطاکار رفتار خواهد شد

اشعیا نبی نوشت: جان خود را بمرگ ریخت و از خطاکاران محسوب شد و گناهان بسیاری را بر خود گرفت و برای خطاکاران شفاعت نمود (اشعیاء12:53

در انجیل چه نوشته شده است؟
لوقا می نویسد که عیسی به شاگردانش چنین فرمود: بشما میگویم که این نوشته در من میباید بانجام رسد یعنی با گناهکاران محسوب شد زیرا هر چه در خصوص من است انقضا دارد
پس از بیان اینکه چطور عیسی محکوم به مرگ شد لوقا می افزاید: دو نفر دیگر را که خطاکار بودند نیز آوردند تا ایشان را با او بکشند و چون به موضعی که آنرا کاسه سر می گویند رسیدند او را در آنجا با آن دو خطاکار یکی بر طرف راست و دیگری بر طرف چپ او مصلوب کردند.(لوقا37:22 32:23-33
مطالب فوق در آیات زیر نیز تایید میگردد:
( متی38:27 مرقس 27:15-28 و یوحنا18:19)

هفت. مردم برای لباس او قرعه خواهند انداخت

داود پیامبر نوشت: رخت مرا در میان خود تقسیم کردند و بر لباس من قرعه انداختند (مزمور18:22

در انجیل چه نوشته شده است؟
یوحنای رسول نوشت: پس لشکریان چون عیسی را صلیب کردند جامه های او را برداشته چهار قسمت کردند هر سپاهی را یک قسمت و پیراهن درز نداشت بلکه تماما ازبالا بافته شده بود. پس بیکدیگر گفتند اینرا پاره نکنیم بلکه قرعه برآن بیندازیم تا از آن که شود تا تمام گردد کتاب که میگوید
در میان خود جامه های مرا تقسیم کردند و بر لباس من قرعه افکندند.
پس لشکریان چنین کردند.(یوحنا23:19-24
مطالب فوق در آیات زیر نیز تایید میگردد:
(متی25:27 مرقس 24:15 و لوقا 33:23-34)

هشت. او را مسخره خواهنـــــــد کرد

داود پیامبر نوشت: من کرم هستم و انسان نی عار آدمیان هستم و حقیر شمرده شده قوم. هرکه مرا بیند بمن استهزاء میکند. لبهای خود را باز میکند و سرهای خود را میجنباند و میگویند بر خداوند توکل کن. پس او را خلاصی بدهد او را برهاند چونکه بوی رغبت میدارد (مزمور6:22-8

در انجیل چه نوشته شده است؟
متی رسول نوشت که چون عیسی بر روی صلیب آویخته شد جریان زیر اتفاق افتاد : راهگذران سرهای خود را جنبانیده کفرگویان میگفتند ای کسیکه هیکل را خراب می کنی و در سه روز آن را می سازی خود را نجات ده اگر پسر خدا هستی از صلیب فرو بیا
همچنین نیز روسای کهنه با کاتبان و مشایخ استهزاء کنان میگفتند دیگران را نجات داد اما نمی تواند خود را برهاند...اکنون از صلیب فرود آید تا بدو ایمان آوریم و بر خدا توکل نمود اکنون او را نجات دهد اگر بدو رغبت دارد زیرا گفت پسر خدا هستم
و همچنین آن دو دزد نیز که با وی مصلوب بودند او را دشنام می دادند.(متی39:27-44
مطالب فوق در آیات زیر نیز تائید می گردد
(متی 27:27-31 مرقس 16:15-20 29-32لوقا 63:22-65 11:23 35-37 و 39 یوحنا2:19-3)

نُه. او تشنگی خواهد کشید

داود پیامبر نوشت: چون تشنه بودم مرا سرکه نوشانیدند (مزمور21:69

در انجیل چه نوشته شده است؟
یوحنای رسول در باره مصلوب شدن عیسی چنین نوشت: چون عیسی دید که همه جیز به انجام رسیده است تا کتاب تمام شود گفت تشنه ام. و در آنجا ظرفی پر از سرکه گذارده بود. پس اسفنجی را از سرکه پر ساخته و بر زوفا گذارده نزدیک دهان او بردند. چون عیسی سرکه را گرفت گفت تمام شد وسر خود را پائین آورده جان بداد (یوحنا28:19-30)
مطالب فوق در آیات زیر تایید می گردد :
(متی 48:27 مرقس 36:15 لوقا 36:23)


ده. استخوانهای او شکسته نخواهد شد ولی بدن او سوراخ میشود

داود پیامبر نوشت: همه استخوانهای ایشانرا نگاه میدارد که یکی از آنها شکسته نخواهد شد. (مزمور20:34

همچنین او افزود: جماعت اشرار مرا احاطه کرده دستها و پایهای مرا سفته اند (مزمور16:22
زکریای نبی نوشت: بر من که نیزه زده اند خواهند نگریست و برای من ..... نوحه گری خواهند نمود. (زکریای نبی10:12)

در انجیل چه نوشته شده است؟
یوحنای رسول نوشت: عیسی سر خود را پایین آورده جان بداد. پس یهودیان برای اینکه بدنها در روز سبت بر صلیب نماند چونکه روز تهیه بود و آن سبت بزرگ بود از پیلاطس درخواست کردند که ساق پایهای ایشانرا بشکنند و پایین بیاورند
آنگاه لشکریان آمدند و ساقهای آن اول و دیگری را که با او صلیب شده بودند شکستند. اما چون نزد عیسی آمدند و دیدند که پیش از آن مرده است ساقهای او را نشکستند. لکن یکی از لشکریان بپهلوی او نیزه زد که در ساعت خون و آب بیرون آمد
آنکسی که دید شهادت داد و شهادت او راست است و او میداند که راست می گوید تا شما نیز ایمان آورید. زیرا که این واقع شد تا کتاب تمام شود که میگوید
استخوانی از او شکسته نخواهد شد
و باز کتاب دیگر می گوید
آن کسیرا که نیزه زدند خواهند نگریست. (یوحنا30:19-37
مطالب فوق در آیات زیر تائید میگردد:
( یوحنا19:20-29 )

یازده. او کشته خواهد شد

اشعیا نبی نوشت: او مظلوم شد اما تواضع نموده دهان خود را نگشود مثل بره که برای ذبح میبرند و مانند گوسفندیکه نزد پشم برنده اش بی زبان است همچنان دهان خود را نگشود. از ظلم و از داوری گرفته شد واز طبقه او که تفکر نمود که او از زمین زندگان منقطع شد و بجهت گناه قوم من مضروب گردید.(کتاب اشعیا 7:53 و 8)(مزمور 14:22-17)

در انجیل چه نوشته شده است؟
لوقا مینویسد: چون عیسی را میبردند شمعون قیروانی را که از صحرا میامد مجبور ساخته صلیب را بر او گذاردند تا از عقب عیسی ببرد

و دو نفر دیگر را که خطا کار بودند و نیز آوردند تا ایشانرا با او بکشند. . چون بموضعی که آنرا کاسه سر میگویند رسیدند او را در آنجا با آن دو خطاکار یکی بر راست و دیگری بر چپ او مصلوب کردند . عیسی گفت ای پدر آنها را بیامرز زیرا که نمیدانند چه میکنند. پس جامه های او را تقسیم کردند و قرعه افکندند
گروهی بتماشا ایستاده بودند و بزرگان نیز تمسخرکنان با ایشان میگفتند دیگران را نجات داد پس اگر او مسیح برگزیده خدا میباشد خود را برهاند! وسپاهیان نیز او را استهزاء میکردند و آمده او را سرکه میدادند
یکی از آن دو خطاکار مصلوب بر وی کفر گفت که اگر تو مسیح هستی خود را و ما را برهان. اما آن را دیگری جواب داده او را نهیب کرد و گفت مگر تو از خدا نمی ترسی چونکه تو نیز زیر همین حکمی؟ و اما ما به انصاف چونکه جزای اعمال خود را یافته ایم لیکن این شخص هیچ کار بیجا نکرده است. پس به عیسی گفت ای خداوند مرا بیاد آور هانگامیکه بملکوت خود آئی. عیسی بوی گفت هرآینه بتو میگویم امروز با من در فردوس خواهی بود
و تخمینا از ساعت ششم تا ساعت نهم ظلمت تمام روی زمین را فرو گرفت و خورشید تاریک گشت و پرده قدس از میان بشکافت

و عیسی بآواز بلند صدا زده گفت ای پدر بدستهای تو روح خود را میسپارم این را بگفت و جان خود را تسلیم نمود. اما یوزباشی چون این ماجرا را دید خدا را تمجید کرده گفت در حقیقت این مرد صالح بود (لوقا26:23 32-36 39-47)
یکی از همراهان رسولان به اسم مرقس چنین مینویسد :پیلاطس تعجب کرد که عیسی بدین زودی فوت شده باشد . پس یوزباشی را طلبیده از او پرسید که آیا چندی گذشته وفات نموده است . چون ازیوباشی دریافت کرد بدن را به یوسف ارزانی داشت . (مرقس 44:15-45
مطالب فوق در آیات زیر نیز تائید میگردد:
(متی 31:27-50 مرقس 20:15-39 یوحنا16:19-37)

دوازده. او مدفـــــــون خواهــــد شد

اشعیا نبی نوشت: از طبقه او که تفکر نمود که او از زمین زندگان منقطع شد و بجهت گناه من مضروب گردید؟ قبر او را با شریران تعیین نمودند و بعد از مردنش با دولتمندان(اشعیاء 5:53-9

در انجیل چه نوشته شده است؟
یوحنای رسول نوشت: یوسف که از اهل رامه بود ...... از پیلاطس خواهش کرد که جسد عیسی را بردارد. پیلاطس اجازه داد پس آمده بدن عیسی را برداشت
و نیقودیمس نیز که اول در شب نزد عیسی آمده بود مر مخلوط با عود قریب بصد رطل با خود آورد. آنگاه بدن عیسی را برداشته در کفن با حنوط برسم تکفین یهود پیچیدند
و در موضعی که مصلوب شد باغی بود و در باغ قبر تازه که هرگز هیچکس در آن دفن نشده بود. پس بسبب تهیه یهود عیسی را در آنجا گذاردند چونکه آن قبر نزدیک بود. (یوحنا 38:19-42
مطالب فوق در آیات زیر تائید می گردد:
(متی57:27-61 مرقس42:15-47 لوقا 50:23-56 رومیان4:6 اول قرنتیان3:15-4)

سیزده. او از میان مردگان قیام خواهد کرد

داود پیامبر نوشت: خداوند را همیشه پیش روی خود میدارم. چونکه بدست راست من است جنبش نخواهم خورد. از این رو دلم شادی میکند و جلالم بوجود میآید جسدم نیز در اطمینان ساکن خواهد شد. زیرا جانمرا در عالم اموات ترک نخواهی کرد و قدوس خود را نخواهی گذاشت که فساد را بیند طریق حیات را بمن خواهی آموخت بحضور تو کمال خوشی است و بدست راست تو لذتها تا ابدالاباد. (مزمور8:16-11
همچنین به کتاب اشعیاء نبی10:53-12 رجوع شود

در انجیل چه نوشته شده است؟
لوقا مینویسد که عیسی درباره قیام خود از مردگان چنین پیشگویی فرود: اینک به اورشلیم می رویم و آنچه بزبان انبیاء درباره پسر انسان نوشته شده است به انجام خواهد رسید. زیرا که او را به امتها تسلیم میکنند و استهزاء و بیحرمتی کرده آب دهان بر وی انداخته و تازیانه زده او را خواهند کشت و در روز سیم خواهد برخاست. (لوقا31:18-33
متی رسول درباره روزهای بعد از وفات و دفن عیسی چنین می نوسید: و در فردای آن روز که بعد از روز تهیه بود روسای کهنه و فریسیان نزد پیلاطس جمع شده گفتند ای آقا ما را یاد است که آن گمراه کننده وقتیکه زنده بود گفت بعد از سه روز برمیخیزم. پس بفرما قبر را ته سه روز نگهبانی کنند مبادا شاگردانش در شب آمده او را بدزدند و بمردم گویند که از مردگان برخاسته است و گمراهی آخر از اول بدتر شود
پیلاطس بدیشان فرمود شما کشیکچیان دارید بروید چنانکه دانید محافظت کنید. پس رفتند و سنگ را مختوم ساخته قبر را با کشیکچیان محافظت نمودند
و بعد از سبت هنگام فجر روز اول هفته مریم مجدلیه و مریم دیگر به جهت دیدن قبر آمدند. ناگاه زلزه عظیم حادث شد از آنرو که فرشته خداوند از آسمان نزول کرده آمد و سنگ را از در قبر غلطانیده بر آن بنشست. صورت او مثل برق و لباسش چون برف سفید بود. و از ترس او کشیکچیان به لرزه درآمده مثل مرده گردیدند

اما فرشته بزنان متوجه شده گفت شما ترسان مباشید. میدانم که عیسی مصلوب را میطلبید. در اینجا نیست زیرا چنانکه گفته بود برخاسته است. بیایید جائیکه خداوند خفته بود ملاحظه کنید. و بزودی رفته شاگردانش را خبر دهید که از مردگان برخاسته است. اینک پیش از شما بجلیل میرود در آنجا او را خواهید دید. اینک شما را گفتم
پس از قبر با ترس و خوشی عظیم بزودی روانه شده رفتند تا شاگردان او را اطلاع دهند. و در هنگامیکه بجهت اخبار شاگردان اومیرفتند ناگاه عیسی بدیشان برخورده گفت سلام بر شما باد. پس پیش آمده به قدمهای او چسبیده او را پرستش کردند. آنگاه عیسی بدیشان گفت مترسید. رفته بردارانم را بگویید که بجلیل بروند که در آنجا مرا خواهند دید. اما یازده رسول بجلیل بر کوهی که عیسی ایشان را نشان داده بود رفتند. و چون او را دیدند پرستش نمودند (متی62:27-66 1:28-10 16-17)
پس از این یکی از رسولان مسیح بنام پطرس چنین فرمود: این عیسی چون بر حسب اراده مستحکم و پیش دانی خدا تسلیم شد شما بدست گناهکاران بر صلیب کشیده کشتید. که خدا درهای موت را گسسته او را برخیزانید زیرا محال بود که موت او را در بند نگاه دارد. زیرا که داود درباره وی میگوید:
خداوند را همواره پیش روی خود دیده ام که بدست راست من است تا جنبش نخورم. از این سبب دلم شاد گردید و زبانم بوجد آمد بلکه جسدم نیز در امید ساکن خواهد بود. زیرا که نفس مرا در عالم اموات نخواهی گذاشت و اجازت نخواهی داد که قدوس تو فساد را ببیند. طریقهای حیات را بمن آموختی و مرا از روی خود به خرمی سیر گردانیدی
ای برادران میتوانم درباره داود پطریاخ با شما بی محابا سخن گویم که او وفات نموده دفن شد و مقبره او تا امروز در میان ماست
پس چون نبی بود و دانست که خدا برای او قسم خورد که از ذریت صلب او بحسب جسد مسیح را برانگیزاند تا بر تخت او بنشیند درباره قیامت مسیح پیش دیده گفت که نفس او در عالم اموات گذاشته نشود و جسد او فساد را نبیند
پس همان عیسی را خدا برخیزانید و همه ما شاهد برآن هسیتیم (اعمال رسولان23:2-32
مطالب فوق در آیات زیر نیز تایید میگردد:
لوقا1:24-48 یوحنا1:20-31 1:21-25 اعمال رسولان1:1-3 40:10-41 رومیان3:1-4 اول قرنتیان3:15-8 12-20)

چهارده. او به آسمان صعود خواهد کرد

داود پیامبر نوشت: از اعلی علیین صعود کرده واسیران را به اسیری برده ای. از آدمیان بخششها گرفته ای (مزمور18:68)
همچنین به کتاب اشعیاء نبی 13:52 رجوع شود

در انجیل چه نوشته شده است؟
لوقا بعد از شهادت در مورد قیام عیسی چنین می نویسد: پس عیسی شاگردان خودرا بیرون از شهر تا بیت عنیا برد و دستهای خود را بلند کرده ایشان را برکت داد. و چنین شد که در حین برکت دادن ایشان از ایشان جدا گشته بسوی آسمان بالا برده شد
وقتیکه ایشان همی نگریستند بالا برده شد و ابری او را از چشمان ایشان در ربود. و چون بسوی آسمان چشم دوخته میبودند هنگامیکه او میرفت ناگاه دو مرد سفید پوش نزد ایشان ایستاده گفتند ای مردان جلیلی چرا ایستاده بسوی آسمان نگرانید؟ همین عیسی که از نزد شما به آسمان بالا برده شد بازخواهد آمد به همین طوری که او را بسوی آسمان روانه دیدید. (لوقا50:24-51 و اعمال رسولان9:1-11
یکی از رسولان به نام پولس چنین می نویسد:هر یکی از ما را فیض بخشیده شد بحسب اندازه بخشش مسیح. بنابراین میگوید
چون او به اعلی علیین صعود نمود
اسیری را به اسیری برد و بخششها به مردم داد
اما این «صعود نمود» چیست جز اینکه اول نزول هم کرد به اسفل زمین. آنکه صعود نیز کرد بالاتر از جمیع افلاک تا همه چیزها را پر کند
افسسیان7:4-10
مطالب فوق در آیه زیر نیز تایید می گردد:
(تیموتاوس16:3)

پانزده. او بدون گناه خواهد بود

اشعیاء نبی نوشت: قبر او را با شریران تعیین نمودند و بعد از مردنش با دولتمندان هرچند هیچ ظلم نکرد و در دهان وی حیله نبود. (اشعیاء9:53

در انجیل چه نوشته شد است؟
پطرس رسول نوشت: عیسی هیچ گناه نکرد و مکر در زبانش یافت نشد. چون او را دشنام می دادند دشنام پس نمی داد و چون عذاب می کشید تهدید نمی نمود بلکه خویشتن را به داور عادل تسلیم کرد (اول پطرس22:2-23

او همچنین به یهودیان گفت: شما آن قدوس و عادل را منکر شده خواستید که مردی خون ریز به شما بخشیده شود و رئیس حیات را کشتید که خدا او را از مردگان برخیزانید وما شاهد بر او هستیم (اعمالرسولان14:3-15
مطالب فوق در آیات زیر نیزتایید میکرد:
( متی 1:27-5 و لوقا 4:23)

شانزده. او بخاطر گناهان ما زحمت خواهد دید و کشته خواهد شد

اشعیاء نبی نوشت: لکن او غمهای ما را بر خود گرفت و دردهای ما را بر خویش حمل نمود ما او را از جانب خدا زحمت کشیده و مضروب و مبتلا گمان بردیم. حال آنکه بسبب تقصیرهای ما مجروح و بسبب گناهان ما کوفته گردید و تادیب سلامتی ما بر وی آمد و از زخمهای او ما شفا یافتیم. جمیع ما مثل گوسفندان گمراه شده بودیم و هر یک از ما به راه خود برگشته بود و خداوند گناه جمیع ما را بر وی نهاد
او مظلوم شد اما تواضع نموده دهان خود را نگشود. مثل بره ای که برای ذبح میبرند و مانند گوسفندیکه نزد پشم برنده اش بیزبان است همچنان دهان خود را نگشود. از ظلم و از داوری گرفته شد و از طبقه او که تفکر نمود که او را از زمین زندگان منقطع شد و بجهت گناه قوم من مضروب گردید. و قبر او را با شریران تعیین نمودند و بعد از مردنش با دولتمندان . هرچند هیچ ظلم نکرد و در دهان وی حیله نبود
اما خداوند او را پسند آمد که او را مضروب نوده بدردها مبتلا سازد. چون جان او را قربانی گناه ساخت آنگاه ذریت خود را خواهد دید وعمراو دراز خواهد شد و مسرت خداوند در دست او میسر خواهد بود. ثمره مشقت جان خویش را خواهد دید و سیر خواهد شد و بنده عادل من یه معرفت خود بسیاری را عادل خواهد گردانید زیرا که او گناهان ایشان را بر خویشتن حمل خواهد نمود. بنابراین او را در میان بزرگان نصیب خواهم داد و غنیمت او را با زورآوران تقسیم خواهم نمود بجهت اینکه جان خود را به مرگ ریخت و از خطاکاران محسوب شد و گناهان بسیاری را برخود گرفت و برای خطاکاران شفاعت نمود.(اشعیاء4:53-12

در انجیل چه نوشته شده است؟
لوقا نوشت: فرشته خداوند بفیلیپس خطاب کرده گفت برخیز و بجانب جنوب به راهی که از اورشلیم بسوی غزه می رود که صحراست روانه شو. پس برخاسته روانه شد که ناگاه شخصی حبشی که خواجه سرا و مقتدر نزد کنداکه ملکه حبش و بر تمام خزانه او مختار بود باورشلیم بجهت عبادت آمده بود و در مراجعت به ارابه خود نشسته صحیفه اشعیا نبی را مطالعه می کند. گفت آیا میفهمی آنچه را می خوانی؟ گفت چگونه می توانم مگر آنکه کسی مرا هدایت کند؟ و از فیلیپس خواهش نمود که سوار شده باو نشیند و فقره از کتاب که میخواند این بود که
مثل گوسفندی که به مذبح بردند و چون بره خاموش نزد پشم برنده خود همچنین دهان خود را نمی گشاید. در فروتنی او انصاف از او منقطع شد و نسب او را که می تواند تقریر کرد؟ زیرا که حیات او از زمین برداشته می شود
پس خواجه سرا به فیلیپس ملتفت شده گفت از تو سئوال می کنم که نبی اینرا درباره که میگوید درباره خود یا درباره کسی دیگر؟ آنگاه فیلیپس زبان خود را گشود و از آن نوشته شروع کرده وی را به عیسی بشارت داد (اعمال رسولان26:8-35)
همچنین پطرس رسول نوشت: عیسی خود گناهان ما را در بدن خویش بردار متحمل شد تا از گناه مرده شده بعدالت زیست نماییم که بضربهای او شفا یافته اید. از آن رو که مانند گوسفندان گمشده بودید لکن الحال بسوی شبان و اسقف جانهای خود برگشته اید (اول پطرس24:2-25
پولس رسول نوشت: اول بشما سپردم آنچه نیز یافتم که مسیح بر حسب کتب در راه گناهان ما مرد و اینکه مدفون شد ودر روز سیم بر حسب کتب برخاست.(اول قرنتیان3:15 و 4
همچنین به رومیان6:8-8 و اول یوحنا 9:4-10 رجوع شود

هیفده. خداوند توسط عیسی مسیح نقشه خود را عملی ساخت

لوقا گواهی داد که عیسی بعد از برخاستن از مردگان به پیروانش فرمود: ای بیفهمان و سست دلان از ایمان آوردن به آنچه انبیاء گفته اند! آیا نمی بایست که مسیح این زحمات را ببیند تا به جلال خود برسد؟ پس از موسی و سایر انبیاء شروع کرده اخبار خود را در تمام کتب برای ایشان شرح فرود
بعدا عیسی به ایشان گفت:
همین است سخنانی که وقتی با شما بودم گفتم ضروری است که آنچه در تورات موسی و صحف انبیاء و زبور درباره من مکتوب است به انجام رسد. و در آن وقت ذهن ایشان را روشن کرد تا کتب را بفهمند و به ایشان گفت بر همین منوال مکتوب است و بدینطور سزاوار بود که مسیح زحمت کشد و در روز سوم از مردگان برخیزد و از اورشلیم شروع کرده موعظه به توبه و آمرزش گناهان در همه امتها بنام او کرده شود و شما شاهد بر این امور هستید.(لوقا25:24-27 44-48)
پطرس رسول گفت: خدا آن اخباری را که بزبان جمیع انبیای خود پیش گفته بود که مسیح باید زحمت بیند همین طور به انجام رسانید. پس توبه و بازگشت کنید تا گناهان شما محو گردد. (اعمال رسولان18:3-19
همچنین به کتاب اعمال رسولان27:4-28 34:10-43 و 26:13-41 رجوع شود

آیا عیسی مسیح نجات دهنده شما می باشد؟

پولس رسول نوشت: خدا واحد است و در میان خدا و انسان یک متوسطی است یعنی انسانی که مسیح عیسی باشد که خود را در راه همه فدا داد (اول تیموتاوس5:2-6
پطرس رسول در مورد عیسی مسیح شهادت داده گفت: درهیچ کس غیر از او نجات نیست زیرا که اسمی دیگر زیر آسمان بمردم عطا نشده که بدان باید ما نجات یابیم(اعمال رسولان12:4

او همچنین گفت جمیع انبیاء بر عیسی شهادت می دهند که هر که بوی ایمان آورد به اسم او آمرزش گناهان را خواهد یافت (اعمال رسولان43:10
پولس رسول نوشت: اگر بزبان خود عیسی خداوند را اعتراف کنی و در دل خود ایمان آوری که خدا او را از مردگان برخیزانید نجات خواهی یافت. (رومیان9:10
عیسی خودش فرمود بیایید نزد من ای تمام زحمت کشان و گران باران و من شما را آرامی خواهم بخشید. یوغ مرا بخود گیرید و از من تعلیم یابید زیرا که حلیم و افتاده دل می باشم و در نفوس خود آرامی خواهید یافت زیرا یوغ من خفیف است و بار من سبک( متی28:11-30
پطرس رسول نوشت: درباره این نجات انبیایکه از فیضی که برای شما مقرر بود اخبار نمودند تفتیش و تفحص میکردند ود ریافت می نمودند که کدام و چگونه زمان است که روح مسیح که در ایشان بود از آن اخبار می داد چون از زحماتی که برای مسیح مقرر بود و جلالهایکه بعد از آنها خواهد بود شهادت می داد
و بدیشان مکشوف شد که نه بخود بلکه بما خدمت می کردند ودر آن اموریکه شما اکنون از آنها خبر یافته اید از کسانیکه بروح القدس از آسمان فرستاده شده است بشارت داده اند و فرشتگان نیز مشتاق هستند که در آنها نظر کنند لذا کمر دلهای خود را ببندید و هوشیار شده امید کامل آن فیضی را که در مکاشفه عیسی مسیح بشما عطا خواهد شد بدارید.( اول پطرس10:1-13

بطوریکه در این نوشته ملاحظه فرمودید خدا عیسی مسیح را فرستاد تا نجات دهنده عالم بشود و بدینطریق نقشه خود را برای نجات بشر عملی ساخت. پبشنهاد می شود که کتاب مقدس را تهیه نمایید و در خصوص این حقایق شخصا مطالع بفرمایید. این عمل برای شما ثابت خواهد کرد که تورات (عهد عتیق) و انجیل (عهد جدید) هر دو در واقع اشاره به عیسی مسیح می نمایند که از طرف خدا تعیین شد تا نجات دهنده شما بشود